Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hank
U
وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
hanks
U
وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sailings
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
send sailing
U
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
gooseneck
U
وسیله اتصال تیر بادبان به دکل
working sails
U
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail
U
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
shake-out
U
باز کردن بادبان
shake-outs
U
باز کردن بادبان
shake out
U
باز کردن بادبان
brail up
U
جمع کردن بادبان
reef
U
پیچیدن و جمع کردن بادبان
reefs
U
پیچیدن و جمع کردن بادبان
trusses
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussed
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
truss
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing
U
بهم بستن بادبان را جمع کردن
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
reefknot
U
گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
to take in sail
U
جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
bulls
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull
U
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal
U
نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
add insult to the injury
<idiom>
U
[بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
runs
U
کار کردن یک وسیله
provide
U
وسیله فراهم کردن
crane
وسیله بلند کردن
craned
U
وسیله بلند کردن
power
U
خاموش کردن یک وسیله
craning
U
وسیله بلند کردن
hoist
U
وسیله بلند کردن
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
hoisted
U
وسیله بلند کردن
hoists
U
وسیله بلند کردن
cranes
U
وسیله بلند کردن
provides
U
وسیله فراهم کردن
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
run
U
کار کردن یک وسیله
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
inhauler
U
بادبان کش
sail
بادبان
velorum
U
بادبان
vela
U
بادبان
sailings
U
بادبان
sailcloth
U
بادبان
inhaul
U
بادبان کش
batten pocket
U
بادبان
sailed
U
بادبان
brail
U
بادبان
belay
U
وسیله پیچیدن محاط کردن
diddling
U
تحریف کردن به وسیله داده
strickle
U
وسیله تیز کردن داس
synchronization
U
عمل سنکرون کردن دو وسیله
groups
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
squilgee
U
وسیله نظافت کردن کف ناو
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
automatize
U
خودکار کردن یک وسیله دستی
group
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
diddle
U
تحریف کردن به وسیله داده
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
diddled
U
تحریف کردن به وسیله داده
diddles
U
تحریف کردن به وسیله داده
halyard
U
ریسمان بادبان
jigger
U
بادبان کوچک
to clew up
[ a sail
U
بالاکشیدن بادبان
jackstay
U
بادبان بند
sail area
U
سطح بادبان
fill away
U
بادبان اراستن
fill away
U
بادبان برافراشتن
goosewing
U
دو پهلو بادبان
to take in a reef
U
بادبان را تو گذاشتن
catboat
U
قایق تک بادبان
reefer
U
بادبان جمع کن
lateen sail
U
بادبان سه گوش
topsail
U
بالاترین بادبان
gaskets
U
بادبان بند
inhauler
U
ریسمان بادبان کش
unfurl
U
بادبان گستردن
gasket
U
بادبان بند
mizzen sail
U
بادبان پاشنه
unfurled
U
بادبان گستردن
lateen rig
U
بادبان 3 گوشه
main sail
U
بادبان اصلی
cut of sail
U
برش بادبان
unfurling
U
بادبان گستردن
reefers
U
بادبان جمع کن
unfurls
U
بادبان گستردن
halliard
U
ریسمان بادبان
foot
U
پایین بادبان
mainsail
U
بادبان اصلی
foresail
U
بادبان سینه
brown finish
U
صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
to mediate a result
U
وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to act through primary agents
U
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
afterleech
U
بادبان جلوی قایق
airing
U
هوا خوری بادبان
flying jib
U
بادبان سه گوش کوچک
skysail
U
بادبان فوقانی کشتی
clew
U
گوشه پایین بادبان
miz
U
واپسین بادبان کشتی
rig
U
بادگل و بادبان اراستن
mainsail
U
بادبان اصلی کشتی
set sail
U
بالا بردن بادبان
frigate
U
کشتی بادبان دار
frigates
U
کشتی بادبان دار
luff
U
لبه جلویی بادبان
head sail
U
بادبان جلوی دکل
rigged
U
بادگل و بادبان اراستن
head sail
U
بادبان جلو کشتی
press of sail or canvas
U
بادبان بفراخور باد
topsoil
U
بادبان اصلی ناو
furling
U
پیچیدن و بستن بادبان
ship rigged
U
دارای بادبان مربع
furled
U
پیچیدن و بستن بادبان
sail loft
U
جایگاه بادبان سازی
rigs
U
بادگل و بادبان اراستن
furl
U
پیچیدن و بستن بادبان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com