Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bore reset
U
وسیله نگهدارنده کلینومتر پایه نصب کلینومتر در داخل لوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clinometer
U
کلینومتر
borescope
U
وسیله دیدن خان کشی داخل لوله
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
battery box leg
U
پایه نگهدارنده باطری
strut
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
struts
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
strutted
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
gun bore
U
داخل لوله توپ
homes
U
جا به داخل لوله راندن
bore
U
داخل لوله توپ
bores
U
داخل لوله توپ
home
U
جا به داخل لوله راندن
rechamber
U
دوباره به داخل لوله راندن
terminal velocity
U
سرعت گلوله داخل لوله
decoppering
U
رفع رسوبات مس از داخل لوله
ramming
U
راندن گلوله به داخل لوله
rammed
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
ram
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
barrel reflector
U
منعکس کننده وضع داخل لوله
rams
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
coppering
U
مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
boresafe fuze
U
ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
priming
U
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
back pressure valve
U
سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
puddle
U
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddles
U
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
auction sale without reserve
U
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
anta
U
[پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
free form
U
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
micros
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
microcomputer
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
intercommand
U
داخل قسمت داخل یکان
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
boresight
U
محوریابی لوله توپ وسیله محوریابی دوربین محوریابی
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
base width
U
عرض پایه پهنای پایه
hatch beam
U
پایه دریچه پایه دهلیز
lashing
U
نگهدارنده
holder
U
نگهدارنده
support
U
نگهدارنده
holders
U
نگهدارنده
retentive
U
نگهدارنده
adherent electrode
U
نگهدارنده
skeg
U
نگهدارنده
preserver
U
نگهدارنده
mortise dead lock
U
قفل داخل کار قفل داخل درب
shaft bracket
U
نگهدارنده محور
riding anchor
U
لنگر نگهدارنده
arm rest
U
اهرم نگهدارنده
depositery
U
نگهدارنده سپرده
handles
U
گیره نگهدارنده
conservator
U
نگهدارنده محافظ
dolly
U
پیش نگهدارنده
holding coil
U
پیچک نگهدارنده
pendants
U
طناب نگهدارنده
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
pendant
U
طناب نگهدارنده
dollies
U
پیش نگهدارنده
strutted
U
قفل نگهدارنده
retainers
U
گیره نگهدارنده
retainer
U
گیره نگهدارنده
struts
U
قفل نگهدارنده
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
fuse holder
U
نگهدارنده فیوز
absorptive terrace
U
تراس نگهدارنده اب
sustentacular
U
نگهدارنده محافظ
magnet holder
U
نگهدارنده اهنربا
holding flange
U
لبه نگهدارنده
maintaining stimulus
U
محرک نگهدارنده
workholder
U
نگهدارنده قطعه
strut
U
قفل نگهدارنده
cable guard
U
نگهدارنده کابل
gas holder
U
نگهدارنده گاز
handle
U
گیره نگهدارنده
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
magnetic latching relay
U
رله نگهدارنده مغناطیسی
gimbals
U
محور نگهدارنده جایرو
geneva stop
U
سیستم نگهدارنده فیلم
hold
U
گیره اتصالی نگهدارنده
holds
U
گیره اتصالی نگهدارنده
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
lathe tool holder
U
نگهدارنده تیغه تراش
stakeholder
U
نگهدارنده بانک در قمار
distance line
U
طناب نگهدارنده ناوها
downhaul
U
طناب نگهدارنده دکل
storm water retention tank
U
منبعهای نگهدارنده اب باران
holding ground
U
محوطه نگهدارنده لنگر
detent
U
شیطانک نگهدارنده گیره
die shoe
U
قاب نگهدارنده ورق
brake shoe carrier
U
نگهدارنده کفشک ترمز
detent
U
ضامن نگهدارنده مین
detent
U
ازادکننده مین نگهدارنده
pistol clasp
U
گیره نگهدارنده طپانچه
bracket
U
[ستون نگهدارنده دیوار]
rigging
U
طنابهای نگهدارنده دکل
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
jam cleat
U
قلاب نگهدارنده طناب قایق
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
hanging-buttress
U
[پشت بند نگهدارنده]
[معماری]
fuzewell liner
U
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
sparred
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
platen
U
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
gimbal
U
سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
spars
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spar
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
decimals
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal
U
تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
MCA
U
بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
base piece
U
پایه پایه استقرار
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
crotches
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotch
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
gaff
U
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
spraying
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprays
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
sprayed
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com