English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
pointing device U وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
mouse U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
mouses U وسیله ورودی کوچک دستی که روی سطح صاف حرکت میکند تا محل نشانه گر در صفحه را مشخص کند
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
destructive cursor U نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
mechanical mouse U وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
friction feed U مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
paddled U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddle U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddles U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddling U وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
paddles U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddling U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle U وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
rail borne vehicle U وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
shift U حرکت دادن
shifts U حرکت دادن
movement U حرکت دادن
shifted U حرکت دادن
stir up <idiom> U حرکت دادن
moves U حرکت دادن
move U حرکت دادن
moved U حرکت دادن
interrupting U حرکت دادن وقفه
interrupt U حرکت دادن وقفه
moom umjigigi U حرکت دادن بدن
moveable U قابل حرکت دادن
scurry U بسرعت حرکت دادن
interrupts U حرکت دادن وقفه
scurrying U بسرعت حرکت دادن
courses U بسرعت حرکت دادن
coursed U بسرعت حرکت دادن
propel U بردن حرکت دادن
route U فرمان حرکت دادن
routes U فرمان حرکت دادن
scurries U بسرعت حرکت دادن
scurried U بسرعت حرکت دادن
propels U بردن حرکت دادن
course U بسرعت حرکت دادن
propelled U بردن حرکت دادن
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
traversed U حرکت دادن لوله در سمت
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
traversing U حرکت دادن لوله در سمت
whiff U باصدای پف حرکت دادن وزیدن
advance U حرکت دادن چیزی به جلو
advancing U حرکت دادن چیزی به جلو
stirs U حرکت دادن بهم زدن
traverse U حرکت دادن لوله در سمت
stirrings U حرکت دادن بهم زدن
stir U حرکت دادن بهم زدن
traverses U حرکت دادن لوله در سمت
stirred U حرکت دادن بهم زدن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
advances U حرکت دادن چیزی به جلو
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
roused U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
rouse U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
papering U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouses U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
slew U حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
give free rein to <idiom> U اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
papered U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
scull U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
carries U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
DFD U نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
backspace U حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
pass U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passed U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
blankest U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
passes U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
blank U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
page U کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
pages U کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
cursors U حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
cursor U حرکت نشانه گر به گوشه بالای سمت چپ صفحه نمایش
paged U کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
wraparound U حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
horizontal U حرکت نشانه گر در صفحه نمایش کامپیوتر از انتهای یک خط به ابتدای بعدی
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
Web crawler U نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
word wrap U حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
tabbing U حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری
sculls U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
cursors U کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
cursor U کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
sculls U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculled U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
scull U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
mouses U حرکت میکند
mouse U حرکت میکند
mounts U شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount U شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
motor- U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motors U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
tabulation U 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
parks U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parked U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park U حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
round U آنچه در دایره حرکت میکند
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
caloric engine U ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com