Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thirty thirty
U
تفنگ با فشنگ کالیبر 03 باباروت 03
deer refle
U
تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
caliber
U
قطرگلوله قطردهانه تفنگ یا توپ کالیبر
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
punched
U
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punch
U
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punches
U
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
socket
[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
pullover gaging
U
کالیبر سنجی کردن
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
rifle shot
U
تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
rifle salute
U
احترام با تفنگ سلام با تفنگ
fowling piece
U
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
calibres
U
کالیبر
grooves
U
کالیبر
groove
U
کالیبر
calibre
U
کالیبر
calibers
U
کالیبر
caliber
U
کالیبر
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
cogging pass
U
کالیبر شمشه
diamond pass
U
کالیبر الماسی
blooming pass
U
کالیبر شمشه
dull finish
U
کالیبر مرده
wire rod pass
U
کالیبر سیم
blind pass
U
کالیبر کور
preceding pass
U
کالیبر مقدماتی
roll pass
U
کالیبر نورد
breaking down pass
U
کالیبر شکست
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
load
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
stacks
U
چاتمه کردن تفنگ
stack
U
چاتمه کردن تفنگ
stacked
U
چاتمه کردن تفنگ
small arms
U
سلاحهای کالیبر کوچک
subcaliber
U
توپهای کالیبر کوچک
wire rod mill
U
کالیبر نورد سیم
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
fire
U
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fired
U
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fires
U
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
small bore
U
جنگ افزار کالیبر کوچک
small arms
U
جنگ افزارسبک یا کالیبر کوچک
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
prime
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primed
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
let off
<idiom>
U
خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
primes
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
lays
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lay
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
hasty sling
U
حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
dispart
U
شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
turret guns
U
توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stocked
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
to drill through
U
سوراخ کردن
to punch a hole in
U
سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن
wear a hole in
U
سوراخ کردن
drills
U
سوراخ کردن
delving
U
سوراخ کردن
delves
U
سوراخ کردن
delved
U
سوراخ کردن
delve
U
سوراخ کردن
pool
U
سوراخ کردن
pooled
U
سوراخ کردن
incising
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن
stab
U
سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن
perforates
U
سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن
to break open
U
سوراخ کردن
pools
U
سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
steek
U
سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن
stabs
U
سوراخ کردن
stabbed
U
سوراخ کردن
goring
U
سوراخ کردن
pierces
U
سوراخ کردن
transfix
U
سوراخ کردن
bore
U
سوراخ کردن
foraminate
U
سوراخ کردن
pierce
U
سوراخ کردن
punches
U
سوراخ کردن
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
to set abroach
U
سوراخ کردن
punch
U
سوراخ کردن
punched
U
سوراخ کردن
bores
U
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
U
سوراخ کردن
scuttling
U
سوراخ کردن
scuttle
U
سوراخ کردن
scuttles
U
سوراخ کردن
scuttled
U
سوراخ کردن
boring
U
سوراخ کردن
gores
U
سوراخ کردن
gored
U
سوراخ کردن
gore
U
سوراخ کردن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
lancinate
U
بانیزه سوراخ کردن
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
punched
U
مهر کردن سوراخ
punctured
U
سوراخ کردن شکست
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
burring
U
بامته سوراخ کردن
burrs
U
بامته سوراخ کردن
burred
U
بامته سوراخ کردن
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
punches
U
مهر کردن سوراخ
broach
U
سوراخ کردن قایق
puncturing
U
سوراخ کردن شکست
broaches
U
سوراخ کردن قایق
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
transfixion
U
عمل سوراخ کردن
punctures
U
سوراخ کردن شکست
broaching
U
سوراخ کردن قایق
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
gride
U
سوراخ کردن فرورفتن
pecking
U
بانوک سوراخ کردن
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
pecked
U
بانوک سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن قایق
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
puncture
U
سوراخ کردن شکست
pecks
U
بانوک سوراخ کردن
burr
U
بامته سوراخ کردن
pertusion
U
عمل سوراخ کردن
spits
U
سوراخ کردن تف انداختن
spit
U
سوراخ کردن تف انداختن
tusk
U
سوراخ کردن یا کندن
tusks
U
سوراخ کردن یا کندن
peck
U
بانوک سوراخ کردن
punch
U
مهر کردن سوراخ
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن چاه کندن
puncture
U
سوراخ کردن پنچر شدن
puncturing
U
سوراخ کردن پنچر شدن
jabbing
U
خنجر زدن سوراخ کردن
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
punctures
U
سوراخ کردن پنچر شدن
drills
U
سوراخ کردن چاه کندن
jabbed
U
خنجر زدن سوراخ کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com