English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
rudders U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
rudder U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
pathfinder guidance U هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
guided missile U موشک هدایت شونده
guided missiles U موشک هدایت شونده
guded missile U موشک هدایت شوند
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
cruise missiles U موشک هدایت شونده کروز
pgm U نوعی موشک هدایت شونده
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike ajax U نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
nike hercules U موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
bull pup U نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
lift off U بلند شدن هواپیما یا موشک
abort U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborting U سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted U سقوط کردن موشک یا هواپیما
avigation U فن هدایت هواپیما
leading line U خط هدایت هواپیما
canalization U هدایت در مسیر
guide way U مسیر هدایت
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
terminal phase U مرحله اخر مسیر حرکت موشک
direction U مسیر هدایت کردن
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
vectored attacks U تک هدایت شده هواپیما به هدف
airmanship U متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
omnidirection range U سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
launcher U وسیله پرتاب موشک
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
path of flight U مسیر هواپیما
vectors U مسیر ناوبری هواپیما
vector U مسیر ناوبری هواپیما
bank angle U سراشیب مسیر هواپیما
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
conductivity meter U دستگاه اندازه گیری قابلیت هدایت
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilots U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
intended track U مسیر تعیین شده هواپیما
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
turns U تغییر زاویهای مسیر هواپیما
turn U تغییر زاویهای مسیر هواپیما
acceleration error U اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
asymmetrical sweep U باد انحرافی لغزش هواپیما از مسیر
air plot U رسم مسیر هواپیما در روی نقشه
intended track U مسیر پیش بینی شده هواپیما
turn and slip U زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
turn in point U نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
vector U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vectors U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
course stabilizer U دستگاه تثبیت مسیر
course recorder U دستگاه ثبات مسیر
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
simulators U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulator U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
absolute altimeter U دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
master slave manipulator U بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
plotter U وسیله ترسیم مسیر
plotters U وسیله ترسیم مسیر
cogging mill train U مسیر دستگاه نورد شمش
air distance U مسافت طی شده به وسیله هواپیما
noncrew U خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
automatic trim U روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
true track U تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
shuttled U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttles U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttle U وسیله نقلیه با مسیر مشخص
course recorder U دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
quadrantal error U اشتباه قرائت دستگاه جهت یاب هواپیما
quadrantal points U نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
appliance U هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliances U هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
azimuth equidistant projection U وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
azimuth micrometer U وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
link U مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
trajectory scorer U وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
device U دستگاه اسباب وسیله
devices U دستگاه اسباب وسیله
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
communication U وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
transportation in kind U وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
cycle stealing U روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
instrument U اپارات وسیله دستگاه اندازه گیری
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
distance U مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distances U مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
glide path U مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
declinator U سمت یاب کشتی وسیله توجیه دستگاه
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
acr U واسط ی که به وسیله آن دستگاه ضبط به کامپیوتر وصل میشود
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
target pattern U شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
crt U وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
wand U دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands U دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com