English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gyroscope U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes U وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
azimuth U گرای نجومی راس القدم
azimuth angle U زاویه گرای نجومی هواپیما
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
azimuth deviation U اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
astro tracker U وسیله ناوبری خودکار نجومی
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
astro tracker U تعقیب کننده نجومی
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
coincidence adjustment U تعیین مسافت به وسیله انطباق
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
cone penetrometer U وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
crucially U تعیین کننده
indicating U تعیین کننده
determinative U تعیین کننده
determinant U تعیین کننده
determinants U تعیین کننده
crucial U تعیین کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
coefficient of determination U ضریب تعیین کننده
crucial experiment U ازمایش تعیین کننده
rorschach determinant U تعیین کننده رورشاخ
determining tendency U گرایش تعیین کننده
dream determinant U تعیین کننده رویا
determinants U عامل تعیین کننده
electroscope U تعیین کننده برق
form determinant U تعیین کننده شکل
determinant U عامل تعیین کننده
authenticator U تعیین کننده سیستم نشانی
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
laser disignator U تعیین کننده هدف لیزری
driving range U علامت تعیین کننده فاصله ها
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
celestial precomputation U محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
fault localization apparatus U دستگاه تعیین کننده محل خطا
azimuth circle U قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
words of limitation U الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
boxman U عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
localizer U انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
blasting machine U وسیله منفجر کننده
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
launcher U حمله کننده وسیله پرتاب
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
smokey the bear U وسیله تولید کننده دود
conductor U وسیله هادی اجرا کننده
conductors U وسیله هادی اجرا کننده
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
ejector U وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
invisible hand U فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
rabal U روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
corrector U وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
astrologic U نجومی
astronomical U نجومی
astronomic U نجومی
celestial U نجومی
astronomical triangle U مثلث نجومی
first light U افق نجومی
astro altitude U ارتفاع نجومی
astro U نجومی فلکی
ephermeris U تقویم نجومی
ephemeris U تقویم نجومی
ephemeris time U زمان نجومی
address calendar U تقویم نجومی
equinox U استوای نجومی
sidereal angle U زاویه نجومی
sidereal day U روز نجومی
celestial navigation U ناوبری نجومی
celestial horizon U افق نجومی
celestial equator U استوای نجومی
sidereal time U زمان نجومی
sidereal time U وقت نجومی
siderial day U روز نجومی
year U سال نجومی
sidreal year U سال نجومی
astronomical unit U واحد نجومی
azimuth U سمت نجومی
astrophysics U فیزیک نجومی
planetary U ستارهای نجومی
celestial sphere U کره نجومی
telescopes U دوربین نجومی
radio telescope U رادیوی نجومی
radio telescopes U رادیوی نجومی
almanach U تقویم نجومی
astronomic observation U دیدبانی نجومی
telescope U دوربین نجومی
astronomical constants U ثابتهای نجومی
gyro compass U قطب نمای نجومی
reticle U شبکه دوربین نجومی
greenwich sidereal time U زمان نجومی گرینویچ
sidereal period U دوره تناوب نجومی
sidereal hour angle U زاویه ساعتی نجومی
telescopic U وابسته بدوربین نجومی
sidereal U وابسته به ثوابت نجومی
siderial U وابسته به ثوابت نجومی
astrophysicist U متخصص فیزیک نجومی
equinoctial U مربوط به استوای نجومی
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
astro compass U قطب نمای نجومی
astronomical twilight U شفق و فلق نجومی
astronomical twilight U تاریک وروشن نجومی
astrophysical U منسوب به فیزیک نجومی
astrophysics U فیزیک نجومی استروفیزیک
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
gyro angle U زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
sigil U علامت نجومی علائم رمزی
skeptic U شک گرای
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
predominating U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
impressionists U برداشت گرای
centralist U مرکز گرای
compass direction U گرای مغناطیسی
materialists U ماده گرای
structuralist U ساخت گرای
structuralists U ساخت گرای
impressionist U برداشت گرای
supremacist U برتری گرای
supremacists U برتری گرای
feudal U تیول گرای
ruralist U روستا گرای
saprophytic U پوده گرای
socialist U جامعه گرای
socialists U جامعه گرای
relative bearing U گرای نسبی
egalitarian U تساوی گرای
centralists U مرکز گرای
segregationist U جدایی گرای
escapists U گریز گرای
escapist U گریز گرای
separatist U جدا گرای
militarist U جنگ گرای
solipsist U نفس گرای
extroverts U برون گرای
extrovert U برون گرای
unitarian U توحید گرای
ultramodernist U فرانو گرای
theist U یزدان گرای
theocentric U خدا گرای
back azimuth method U گرای وارونه
lipophilic U چربی گرای
realistically U راستین گرای
compass azimuth U گرای مغناطیسی
communalist U اشتراکی گرای
realistically U تحقق گرای
materialist U ماده گرای
nudist U برهنگی گرای
realistic U تحقق گرای
realistic U راستین گرای
individualists U فرد گرای
militarists U جنگ گرای
true azimuth U گرای حقیقی
realist U تحقق گرای
equalitarian U تساوی گرای
pragmatist U مصلحت گرای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com