Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
compensator
U
وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offensive weapon
U
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
webbing
U
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
i am afriad
U
برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
dimples
U
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple
U
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
boomerang
U
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
enclosure
U
پوشش محافظ برای وسیلهای
boomeranged
U
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging
U
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs
U
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
enclosures
U
پوشش محافظ برای وسیلهای
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
luring
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
lures
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lure
U
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
viscosimeter
U
وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
aerodynamic blockage thrust reverser
U
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
bottoming tap
U
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
burners
U
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner
U
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
densitometer
U
وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
punch down block
U
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
starter
U
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
starters
U
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
dtr
U
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
configured in
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
capacitor
U
وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
tack weld
U
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
configured off
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
brouter
U
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
configured out
U
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
hopple
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
capacitor
U
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
hobbling
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
spooler
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
devices
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
spooling device
U
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
convertor
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
converter
U
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
analog
U
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
invited
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
card
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
invites
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite
U
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards
U
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
baud
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
stylus
U
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli
U
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styluses
U
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
pooler
U
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
recorder
U
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders
U
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
conceptual tool
U
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
degausser
U
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
delay line storage
U
یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
penetrometer
U
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
documented
U
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document
U
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting
U
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
regenerator
U
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
chip
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
U
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
ocr
U
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical
U
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
detracted
U
کاستن
rebates
U
کاستن
lighten
U
کاستن
lightened
U
کاستن
subrtraction
U
کاستن
subtracts
U
کاستن
subtracted
U
کاستن
lightens
U
کاستن
subtracting
U
کاستن
subtract
U
کاستن
lightening
U
کاستن
to tone down
U
کاستن
to fine down
U
کاستن
extenuatextent
U
کاستن
rebate
U
کاستن
draw off
U
کاستن
disquantity
U
کاستن
decreases
U
کاستن
decreased
U
کاستن
decrease
U
کاستن
detract
U
کاستن
detracting
U
کاستن
detracts
U
کاستن
discounts
U
کاستن
discounting
U
کاستن
discounted
U
کاستن
discount
U
کاستن
to cut down
U
کاستن از
pare
U
کاستن
lessen
U
کاستن
lessened
U
کاستن
lessening
U
کاستن
abate
U
کاستن
pared
U
کاستن
lowered
U
کاستن از
abated
U
کاستن
reduces
U
کاستن
reducing
U
کاستن
abates
U
کاستن
pull down
U
کاستن
abating
U
کاستن
pares
U
کاستن
lowers
U
کاستن از
lower
U
کاستن از
lowering
U
کاستن از
reduce
U
کاستن
lessens
U
کاستن
cheapens
U
ازقیمت کاستن
disvalue
U
ازارزش کاستن
decrement
U
کاستن پلهای
cheapened
U
ازقیمت کاستن
diminishable
U
قابل کاستن
cheapen
U
ازقیمت کاستن
decompress
U
ازفشارهوا کاستن
cheapening
U
ازقیمت کاستن
to currail expensee
U
از هزینه کاستن
abirritate
U
ازحساسیت کاستن
softens
U
خوابانیدن کاستن
softened
U
خوابانیدن کاستن
soften
U
خوابانیدن کاستن
allays
U
از شدت چیزی کاستن
disaffect
U
از علاقه و محبت کاستن
qualify
U
ازبدی چیزی کاستن
declines
U
تنزل کردن کاستن
declining
U
تنزل کردن کاستن
decline
U
تنزل کردن کاستن
declined
U
تنزل کردن کاستن
unweight
U
کاستن فشار اسکی
allay
U
از شدت چیزی کاستن
allaying
U
از شدت چیزی کاستن
live load reduction
U
کاستن از بار زنده
shortens
U
مختصر کردن کاستن
shorten
U
مختصر کردن کاستن
extenuate
U
تخفیف دادن کاستن از
qualifies
U
ازبدی چیزی کاستن
allayed
U
از شدت چیزی کاستن
back off
U
کاستن سرعت در سر پیچ
pull up
U
کاستن سرعت اسب
damping
U
کاستن ازنوسانات دستگاه
shortened
U
مختصر کردن کاستن
defusing
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
slowdown
U
کاستن سرعت یا میزان چیزی
defuses
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
defused
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
defuse
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
devaluate
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalue
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
decrement
U
میزان کاهش کاستن پلهای
slowdowns
U
کاستن سرعت یا میزان چیزی
dispraise
U
از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
devaluing
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalues
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalued
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
derogate
U
کاستن عمل موهن انجام دادن
shut off
U
کاستن سرعت پیش از رسیدن به پیچ
kill spring
U
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com