Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
far-reaching
U
وسیع
large
U
وسیع
larger
U
وسیع
largest
U
وسیع
vast
U
وسیع
roomier
U
وسیع
roomiest
U
وسیع
roomy
U
وسیع
spacious
U
وسیع
capacious
U
وسیع
immense
U
وسیع
extensive
U
وسیع
abroad
وسیع
panoramic
U
وسیع
ample
U
وسیع
captious
U
وسیع
champaign
U
وسیع
far reaching
U
وسیع
of a wide scope
U
وسیع
vasty
U
وسیع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
extensive cultivation
U
زراعت وسیع
wide
U
فراخ وسیع
extensive agriculture
U
کشاورزی وسیع
gum
U
وسیع کردن
heavy advertising
U
تبلیغات وسیع
latifundia
U
املاک وسیع
wide
U
نامحدود وسیع
wider
U
فراخ وسیع
gumming
U
وسیع کردن
widest
U
فراخ وسیع
widest
U
نامحدود وسیع
gummed
U
وسیع کردن
gums
U
وسیع کردن
wider
U
نامحدود وسیع
latitudinarianism
U
وسیع نظری
plausive
U
وسیع محتمل
room
U
وسیع تر کردن
broadly
U
بطور وسیع
capaciously
U
بطور وسیع
vastly
U
بطور وسیع
immensely
U
بطور وسیع
superhighway
U
جاده وسیع
superhighways
U
جاده وسیع
comprehensive
U
وسیع محیط
rooms
U
وسیع تر کردن
widish
U
نسبتا وسیع
to cover much ground
U
وسیع بودن
large minded
U
دارای فکر وسیع
broad minded
U
دارای فکر وسیع
steppe
U
جلگه وسیع بی درخت
steppes
U
جلگه وسیع بی درخت
ground swell
U
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
large scale production method
U
روش تولیدبه مقیاس وسیع
enlarges
U
توسعه دادن وسیع کردن
enlarged
U
توسعه دادن وسیع کردن
enlarge
U
توسعه دادن وسیع کردن
large-scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
broadcasts
U
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast
U
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
enlarging
U
توسعه دادن وسیع کردن
avenuse
U
خیابان وسیع راهرو باغ
broadloom
U
ساخته شده درکارگاه وسیع
regions
U
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
region
U
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
crown green bowls
U
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
land office business
U
کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
Xerox PARC
U
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
wats
U
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
departmentalism
U
اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
expansion
U
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
broaden
U
وسیع کردن منتشر کردن
broadening
U
وسیع کردن منتشر کردن
broadens
U
وسیع کردن منتشر کردن
broadened
U
وسیع کردن منتشر کردن
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
cell relay
U
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com