Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
Other Matches
scatology
U
وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
scrupulosity
U
وسواس
fantasies
U
وسواس
of no scruples
U
بی وسواس
whimsicality
U
وسواس
whimsey
U
وسواس
scrupulousness
U
وسواس
humoursomeness
U
وسواس
over caution
U
وسواس
whimsies
U
وسواس
scape
U
وسواس
maggots
U
وسواس
humorousness
U
وسواس
maggot
U
وسواس
whim
U
وسواس
whims
U
وسواس
whimseys
U
وسواس
whimsy
U
وسواس
fantasy
U
وسواس
freak
U
وسواس
crankiness
U
وسواس
freaks
U
وسواس
accuracy compulsion
U
وسواس دقت
scruple
U
وسواس داشتن
obsessions
U
وسواس فکری
reptition compulstion
U
وسواس تکرار
obsession
U
وسواس فکری
onomatomania
U
وسواس کلامی
meticulosity
U
وسواس در دقت
scrupulousy
U
از روی وسواس
compulsions
U
وسواس عملی
compulsion
U
وسواس عملی
scrupulously
U
از روی وسواس
hyperprosessis
U
وسواس دقت
whim wham
U
خیال وسواس
arithmomania
U
وسواس اعداد
finically
U
ازروی وسواس
finicality
U
دیرپسندی وسواس
delire du toucher
U
وسواس لمس
trichotillomania
U
وسواس مو کنی
ablutomania
U
وسواس شستشو
hyperprosexia
U
وسواس دقت
obsessions
U
فکر دائم وسواس
obsession
U
فکر دائم وسواس
the freak takes him
U
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
obsessive compulsive state
U
حالت وسواس فکری- عملی
scruple
U
نهی اخلاقی وسواس باک
monomaia
U
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
valetudinarianism
U
احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
there is a time for everything
U
دارد
chain
U
دارد.
chains
U
دارد.
has
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
are there any remarks?
U
دارد
he has worms
U
دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
he has a rage for money
U
دارد
hast
U
او دارد
viruses
U
وجود دارد
god is
U
خداوجود دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
virus
U
وجود دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
walls have ears
U
گوش دارد
he is fifty
U
تمام دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
the probability is
U
احتمال دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
our library is well stocked
U
خوبی دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
it has sides
U
سه پهلو دارد
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
basses
U
کسی که صدای بم دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
irregular polygon
U
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
it look like rain
U
گویا خیال باریدن دارد
interne
U
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
tea has an adour p to itself
U
چای بوی ویژهای دارد
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
the odds are that he will doit
U
احتمال دارد که انکار را بکند
The bus to ... stops here.
U
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
the cow parts the hoofs
U
گاو سمهای شکافته دارد
he has a fine p in the town
U
اوخانه خوبی در شهر دارد
A cat has nine lives .
<proverb>
U
گربه هفت جان دارد .
requests
U
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
accessor
U
شخصی که به داده دسترسی دارد
He is distantly related to me .
U
بامن نسبت دوری دارد
groove
U
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
Has he gone nust ? Is he out of his mind ?
U
مگر مغزش عیب دارد؟
he is an influence in politics
U
فلانی نفوذ سیاسی دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com