English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tentage U وسایل چادر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
uncover U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
Other Matches
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
awnings U چادر
tent U چادر
camp U چادر
camps U چادر
camped U چادر
canvases U چادر
tents U چادر
awning U چادر
untented U بی چادر
canvas U چادر
tentless U بی چادر
tentage U چادر
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
strikes U چادر را از جا کندن
tent U چادر عشایر
for a tent U برای هر چادر
double tent U چادر دو نفره
encamps U چادر زدن
nomadic U چادر نشین
encamping U چادر زدن
encamp U چادر زدن
marquee U چادر بزرگ
bell tent U چادر قلندری
strike U چادر را از جا کندن
To pitch a tent. U چادر زدن
camps U چادر زدن
sail hook U قلاب چادر
camped U چادر زدن
camp U چادر زدن
tent pole U تیر چادر
tent pole U دیرک چادر
encamped U چادر زدن
pavilions U چادر صحرایی
bedspread U چادر شب رختخواب
marquees U چادر بزرگ
pup tent U چادر پناهگاه
bedspreads U چادر شب رختخواب
veils U چادر پوشاندن
pavilion U چادر صحرایی
veil U چادر پوشاندن
nomads U چادر نشین ایلیاتی
furl awning U جمع کردن چادر
slopping awning U شیب دادن چادر
Camping U اردو یا چادر زدن
spred awning U چادر پهن کردن
stanchion U سایبان یا چادر جلومغازه
roof tree U کش دیرک افقی چادر
side screen U چادر افتاب گیر
No camping U چادر زدن ممنوع
ridge pole U کش دیرک افقی چادر
nomad U چادر نشین ایلیاتی
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
frapping awning U باد نگیر کردن چادر
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
fly U فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
Ensi U [نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
camp U پادگان اردو زدن چادر زدن
camped U پادگان اردو زدن چادر زدن
camps U پادگان اردو زدن چادر زدن
slat U پاره پاره شدن چادر
slats U پاره پاره شدن چادر
furniture U وسایل
means U وسایل
facilities U وسایل
plant U وسایل
plants U وسایل
accouterment U وسایل
media U وسایل
assets U وسایل
salvaged U وسایل اسقاطی
salvages U وسایل اسقاطی
salvage U وسایل اسقاطی
rigging warrant U فهرست وسایل
push botton U وسایل خودکار
pool equipment U وسایل تعمیرگاه
mess gear U وسایل غذاخوری
mess kit U وسایل غذاخوری
scuba diver U غواص با وسایل
installs U از کارانداختن وسایل
war material U وسایل جنگی
tools of research U وسایل تحقیقات
fitment U وسایل نصب
fitments U وسایل نصب
scuba diving U غواصی با وسایل
sonic equipment U وسایل اوایی
means U استطاعت وسایل
test equipment U وسایل ازمایش
tentage U وسایل چادرزنی
sundry items U وسایل متفرقه
sonic equipment U وسایل اوازی
means of production U وسایل تولید
salvaging U وسایل اسقاطی
captured material U وسایل اغتنامی
cable accessory U وسایل کابل
utensil U وسایل اسباب
utensils U وسایل اسباب
essential elements U وسایل ضروری
chaffing gear U وسایل ضد سایش
building plant U وسایل ساختمان
auxiliary equipment U وسایل کمکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
artificial suporters U وسایل محافظتی
artificial aids U وسایل کمکی
tentage U وسایل چادرها
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
bedding U وسایل خواب
install U از کارانداختن وسایل
installing U از کارانداختن وسایل
Home appliances U وسایل خانگی
loading facilities U وسایل بارگیری
fabricator U سازنده وسایل
dust collection equipment U وسایل گردگیری
cryptomaterial U وسایل رمز
cryptodevice U وسایل رمز
utility U وسایل رفاهی
communication channels U وسایل ارتباطی
check out equipment U وسایل ازمایشگاهی
accessory equipment U وسایل یدکی
attachment U وسایل وابسته
layout U ترتیب وسایل
layouts U ترتیب وسایل
subsistence U وسایل زیست
mnemonics U وسایل یادیار
erosion U فرسایش وسایل
furtherance U تهیه وسایل
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
splint U وسایل شکسته بندی
pool equipment U وسایل پارک موتوری
pictorial U وسایل تصویری یا تصویرنهایی
means are not a U وسایل فراهم نیست
racked U قفسه مهمات و وسایل
place settings U وسایل میز غذاخوری
place setting U وسایل میز غذاخوری
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
penetration aids U وسایل تولید نفوذ
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
on hand U وسایل موجود درانبار
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
navigational aids U وسایل کمک ناوبری
plug U ورودی که به وسایل مختلف
pararaft U وسایل نجات چتربازی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
rack U قفسه مهمات و وسایل
salvage U اوراق کردن وسایل
salvaged U اوراق کردن وسایل
salvages U اوراق کردن وسایل
salvaging U اوراق کردن وسایل
mounting U سوار کردن وسایل
stockage U وسایل موجودی در انبار
bank U مجموعهای از وسایل مشابه
athletic suporters U وسایل محافظتی ورزشکار
banks U مجموعهای از وسایل مشابه
racks U قفسه مهمات و وسایل
wracked U قفسه مهمات و وسایل
servicae life U عمر خدمتی وسایل
wracks U قفسه مهمات و وسایل
salvage group U گروه بازیابی وسایل
sail locker U انبار وسایل ملوانی
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
gate U وسایل ورود ورودیه
gates U وسایل ورود ورودیه
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
check out equipment U وسایل بازدید محل
characteristics U مشخصات ومختصات وسایل
deck load U وسایل روی پل کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com