Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chaffing gear
U
وسایل ضد ساییدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abrasion
U
ساییدگی
chafing
U
ساییدگی
abrasions
U
ساییدگی
chafes
U
ساییدگی
precession
U
ساییدگی
chafe
U
ساییدگی
frazzle
U
ساییدگی
ablation
U
ساییدگی
detrition
U
ساییدگی
erosion
U
ساییدگی
attrition
U
ساییدگی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
abrasions
U
ساییدگی خراشیدگی
wind corrosion
U
ساییدگی بادی
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
chafe of hands
U
ساییدگی پوست دست ها
gall
U
زخم پوست رفتگی ساییدگی
galls
U
زخم پوست رفتگی ساییدگی
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
assets
U
وسایل
facilities
U
وسایل
means
U
وسایل
media
U
وسایل
plants
U
وسایل
plant
U
وسایل
accouterment
U
وسایل
furniture
U
وسایل
tentage
U
وسایل چادر
utility
U
وسایل رفاهی
salvage
U
وسایل اسقاطی
essential elements
U
وسایل ضروری
salvaged
U
وسایل اسقاطی
fitments
U
وسایل نصب
salvages
U
وسایل اسقاطی
salvaging
U
وسایل اسقاطی
means
U
استطاعت وسایل
tentage
U
وسایل چادرها
fitment
U
وسایل نصب
test equipment
U
وسایل ازمایش
auxiliary equipment
U
وسایل کمکی
sonic equipment
U
وسایل اوازی
tools of research
U
وسایل تحقیقات
sonic equipment
U
وسایل اوایی
scuba diving
U
غواصی با وسایل
mnemonics
U
وسایل یادیار
war material
U
وسایل جنگی
tentage
U
وسایل چادرزنی
scuba diver
U
غواص با وسایل
rigging warrant
U
فهرست وسایل
sundry items
U
وسایل متفرقه
check out equipment
U
وسایل ازمایشگاهی
accessory equipment
U
وسایل یدکی
artificial aids
U
وسایل کمکی
fabricator
U
سازنده وسایل
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
artificial suporters
U
وسایل محافظتی
auxiliary equipment
U
وسایل یدکی
cryptodevice
U
وسایل رمز
building plant
U
وسایل ساختمان
cable accessory
U
وسایل کابل
captured material
U
وسایل اغتنامی
communication channels
U
وسایل ارتباطی
Home appliances
U
وسایل خانگی
loading facilities
U
وسایل بارگیری
install
U
از کارانداختن وسایل
installing
U
از کارانداختن وسایل
installs
U
از کارانداختن وسایل
bedding
U
وسایل خواب
utensil
U
وسایل اسباب
utensils
U
وسایل اسباب
push botton
U
وسایل خودکار
pool equipment
U
وسایل تعمیرگاه
mess kit
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
وسایل غذاخوری
cryptomaterial
U
وسایل رمز
means of production
U
وسایل تولید
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
layout
U
ترتیب وسایل
erosion
U
فرسایش وسایل
furtherance
U
تهیه وسایل
layouts
U
ترتیب وسایل
subsistence
U
وسایل زیست
attachment
U
وسایل وابسته
penetration aids
U
وسایل تولید نفوذ
pararaft
U
وسایل نجات چتربازی
on hand
U
وسایل موجود درانبار
navigational aids
U
وسایل کمک ناوبری
motorsports
U
ورزشهای با وسایل موتوری
mess gear
U
وسایل نظافت نهارخوری
rack
U
قفسه مهمات و وسایل
means are not a
U
وسایل فراهم نیست
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
gates
U
وسایل ورود ورودیه
gate
U
وسایل ورود ورودیه
incommunicado
U
بدون وسایل ارتباط
two pin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
pool equipment
U
وسایل پارک موتوری
provisions
U
وسایل لازم توشه ها
twin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
authentication equipment
U
وسایل تعیین نشانی
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
servicae life
U
عمر خدمتی وسایل
salvage group
U
گروه بازیابی وسایل
sail locker
U
انبار وسایل ملوانی
spin
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
spins
U
ماهیگیری با وسایل چرخان
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
smoker
U
وسایل رفاهی ناو
smokers
U
وسایل رفاهی ناو
light armor
U
وسایل زرهی سبک
racked
U
قفسه مهمات و وسایل
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
wracked
U
قفسه مهمات و وسایل
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
clamping device
U
وسایل قید و بست
clamping fixture
U
وسایل قید و بست
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
wracks
U
قفسه مهمات و وسایل
demolition kit
U
جعبه وسایل تخریب
condensation trail
U
مجموعه وسایل انجماد
deck load
U
وسایل روی پل کشتی
splint
U
وسایل شکسته بندی
cryptodevice
U
وسایل رمز کردن
bank
U
مجموعهای از وسایل مشابه
racks
U
قفسه مهمات و وسایل
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
pictorial
U
وسایل تصویری یا تصویرنهایی
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
individual reserves
U
وسایل ذخیره انفرادی
plugs
U
ورودی که به وسایل مختلف
high lift device
U
وسایل برای زیاد
salvage
U
اوراق کردن وسایل
hi fi
U
وسایل ایجاد صدا
salvaged
U
اوراق کردن وسایل
gun bag
U
کیسه وسایل توپ
salvages
U
اوراق کردن وسایل
gripping appliance
U
وسایل بست و مهارکنندگی
salvaging
U
اوراق کردن وسایل
golf bag
U
کیف وسایل گلف
coupler plug
U
دوشاخه وسایل الکتریکی
banks
U
مجموعهای از وسایل مشابه
caddied
U
حامل وسایل بازیگر
caddying
U
حامل وسایل بازیگر
communication
U
مراوده وسایل ارتباطی
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
accommodations
U
منزل وسایل راحتی
accommodation
U
منزل وسایل راحتی
caddies
U
حامل وسایل بازیگر
aid
U
کمک وسایل کمکی
aided
U
کمک وسایل کمکی
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
caddie
U
حامل وسایل بازیگر
aircraft arresting complex
U
وسایل مهار هواپیما
aids to navigation
U
وسایل کمک ناوبری
characteristics
U
مشخصات ومختصات وسایل
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
apparatus
U
اسباب و وسایل ژیمناستیک
mounting
U
سوار کردن وسایل
processes
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
process
U
و وسایل کنترل و پشتیبانی
aiding
U
کمک وسایل کمکی
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
place setting
U
وسایل میز غذاخوری
tackles
U
وسایل ماهیگیری یا کمانگیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com