Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
particle density
U
وزن مخصوص حقیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
realistic deterrence
U
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
intrinsic
U
حقیقی
unfeigned
U
حقیقی
truest
U
حقیقی
truer
U
حقیقی
true
U
حقیقی
veracious
U
حقیقی
genuine
U
حقیقی
actual
U
حقیقی
efective
U
حقیقی
real
U
حقیقی
true mean
U
میانگین حقیقی
truer
U
واقعی حقیقی
true power
U
توان حقیقی
true north
U
شمال حقیقی
true or real focus
U
کانون حقیقی
true
U
حقیقی کردن
true
U
واقعی حقیقی
true heading
U
سمت حقیقی
observed altitude
U
ارتفاع حقیقی
genuine
U
حقیقی یا درست
true course
U
راه حقیقی
genuine
U
واقعی حقیقی
actual movement
U
حرکت حقیقی
actual resistivity
U
مقاومت حقیقی
true life
U
حقیقی وصحیح
absolute magnitude
U
قدر حقیقی
truest
U
حقیقی کردن
truest
U
واقعی حقیقی
true azimuth
U
گرای حقیقی
truer
U
حقیقی کردن
true score
U
نمره حقیقی
true value
U
مقدار حقیقی
interpolymer
U
همبسپار حقیقی
real memory
U
حافظه حقیقی
real image
U
تصویر حقیقی
real gas
U
گاز حقیقی
real function
U
تابع حقیقی
real constant
U
ثابت حقیقی
real address
آدرس حقیقی
real storage
U
حافظه حقیقی
real power
U
توان حقیقی
true resistance
U
مقدارمقاومت حقیقی
ohmic valve
U
مقدارمقاومت حقیقی
real time
U
زمان حقیقی
natural person
U
شخص حقیقی
true dip
U
شیب حقیقی
true copolymer
U
همبسپار حقیقی
real module
U
ضریب حقیقی
real number
U
عدد حقیقی
down-to-earth
U
حقیقی واقعی
trueness
U
بی ریایی حقیقی
down to earth
U
حقیقی واقعی
true wind
U
باد حقیقی
true variance
U
پراکنش حقیقی
real numbers
U
اعداد حقیقی
apparent horizon
U
افق حقیقی نقاط
euciliate
U
مژه داران حقیقی
live exercise
U
تمرین رزمی حقیقی
verisimilar
U
دارای فاهر حقیقی
brake horsepower
U
توان حقیقی مهاری
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
real number
U
عدد حقیقی
[ریاضی]
rightful
U
حقیقی دارای استحقاق
real-valued function
U
تابع حقیقی
[ریاضی]
actual maximum flowline
U
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
real numbers
U
اعدد حقیقی
[ریاضی]
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
axiom
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms
U
قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
true or sternal ribs
U
دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
unsigned real number
U
عدد حقیقی بدون علامت
substantive
U
دارای ماهیت واقعی حقیقی
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
real analytic function
U
تابع تحلیلی
[حقیقی]
[ریاضی]
developed muzzle velocity
U
سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
dative
U
حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
real absolute value function
U
تابع حقیقی قدر مطلق
[ریاضی]
acoelous
U
بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
oafs
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf
U
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
approximation
U
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
many valued
U
دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
approximations
U
خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
gyrocompass
U
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
U
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
Sophrosyne
U
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
true convergence
U
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
x scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
antedates
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
nap side
U
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
chemical wash
U
کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
extra special
U
مخصوص
specific
U
مخصوص
especial
U
مخصوص
franc
U
حق مخصوص
particular
U
مخصوص
francs
U
حق مخصوص
vest pocket
U
مخصوص
particulars
U
مخصوص
favourites
U
مخصوص
favourite
U
مخصوص
favorites
U
مخصوص
specifics
U
مخصوص
franchise
U
حق مخصوص
franchises
U
حق مخصوص
special
U
مخصوص
true horizon
U
افق حقیقی عکس یا افق پرسپکتیوی عکس هوایی
specific gravity
U
وزن مخصوص
g man
U
بازرس مخصوص
heavy duty
U
مخصوص کارسنگین
exempted station
U
یکان مخصوص
specific gravity
U
ورن مخصوص
specific gravities
U
وزن مخصوص
heavy-duty
U
مخصوص کارسنگین
favorite
U
مخصوص سوگلی
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
specific gravities
U
ورن مخصوص
bluck density
U
وزن مخصوص
specific
U
مخصوص معین
idiosyncrasy
U
حال مخصوص
proper
U
مخصوص مقتضی
special
U
مخصوص خاص
aides-de-camp
U
اجودان مخصوص
aide-de-camp
U
اجودان مخصوص
aide de camp
U
اجودان مخصوص
terminology
U
اصطلاح مخصوص
terminologies
U
اصطلاح مخصوص
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
specifics
U
مخصوص معین
dry gap bridge
U
پل مخصوص اب بریدگی
chorea
U
تشنج مخصوص
built in jack
U
جک مخصوص نصب
idiosyncrasies
U
حال مخصوص
habiliments
U
لباس مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
special session
U
جلسه مخصوص
special sheaf
U
مروحه مخصوص
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
generals
U
معمولی و نه مخصوص
general
U
معمولی و نه مخصوص
special troops
U
یکانهای مخصوص
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
special passport
U
پاسپورت مخصوص
special services
U
خدمات مخصوص
density
U
جرم مخصوص
densities
U
جرم مخصوص
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
unit weight
U
وزن مخصوص
valetdechambre
U
پیشخدمت مخصوص
Afro pick
شانه مخصوص فر
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
resistivity
U
مقاومت مخصوص
specific capacity
U
فرفیت مخصوص
maid in waiting
U
پیشخدمت مخصوص
low resistivity
U
مقاومت مخصوص کم
specially
U
مخصوص خاص
bolt
U
پیچ مخصوص قفل کردن در
specific weight
U
وزن مخصوص
idoneous
U
مختص مخصوص
idiocrasy
U
حالت مخصوص
marque
U
علامت مخصوص
game
U
کامپیوتر مخصوص
marque
U
مدل مخصوص
specific search
U
شناسایی مخصوص
specific resistivity
U
مقاومت مخصوص
specific energy
U
انرژی مخصوص
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
boudoir
U
اطاق کوچک مخصوص زن
jargon
U
اصطلاحات مخصوص یک صنف
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
gasket
U
نوعی ابزار مخصوص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com