English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finance ministry U وزارت دارایی
ministry of f. U وزارت دارایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
The ministry of economic affairs and finance U وزارت امور اقتصاد و دارایی
Other Matches
economizing U صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
foreign attachment U توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
financing U رسته دارایی دارایی
finance U رسته دارایی دارایی
finances U رسته دارایی دارایی
financed U رسته دارایی دارایی
judge advocate general U رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
portfolios U وزارت
ministry U وزارت
ministries U وزارت
ministration U وزارت
portfolio U وزارت
department U وزارت
departments U وزارت
finance ministry U وزارت دارائی
under-secretaries U معاون وزارت
department of the enterior U وزارت کشور
department of war U وزارت جنگ
ministry of information U وزارت اطلاعات
department of defense U وزارت جنگ
board of trade U وزارت بازرگانی
ministry of justice U وزارت عدلیه
department of defense U وزارت دفاع
department of the navy U وزارت دریاداری
ministry of education U وزارت فرهنگ
ministry education U وزارت فرهنگ
war office U وزارت جنگ
department U وزارت خانه
departments U وزارت خانه
ministry of the interior U وزارت داخله
ministry of the interior U وزارت کشور
Home Office U وزارت داخله
Home Office U وزارت کشور
india office U وزارت هند
department of state U وزارت خارجه
ministry of war U وزارت جنگ
ministry of justice U وزارت دادگستری
war department U وزارت جنگ
interior ministry U وزارت کشور
interior ministry U وزارت داخله
Ministry of Information . U وزارت اطلاعات
under-secretary U معاون وزارت
war department U وزارت دفاع
vizierate U مقام وزارت
viziership U مقام وزارت
portejeuille U کیف وزارت
the foreign office U وزارت خارجه
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت کشور
affiliation with the department of defen U زیرامر وزارت جنگ
ministry of national defence U وزارت پدافند ملی
board of trade U وزارت اقتصاد وبازرگانی
Home Office [British E] U دفتر وزارت کشور
Department of the Interior [American E] U دفتر وزارت داخله
Home Office [British E] U دفتر وزارت داخله
department of the army U وزارت نیروی زمینی
affiliation with the department of defen U مامور به وزارت جنگ
State Department U وزارت امور خارجه
ministry of foreign affairs U وزارت امور خارجه
State Department U وزارت برون مرز
Foreign Office U وزارت امور خارجه
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. U وزارت امور خارجه
ministry of national economy U وزارت اقتصاد ملی
ministry of national defence U وزارت دفاع ملی
departmental intelligence U اطلاعات وزارت خانهای
minisity of roads and highways U وزارت طرق وشوارع
minisity of roads and highways U وزارت راه وشاهراه
legation U ایلچی گری وزارت مختار
legations U ایلچی گری وزارت مختار
Ministry of Labor and Social Affairs . U وزارت کار ؟ امور اجتماعی
ministerialist U هواه خواه وزارت وقت
department of state U وزارت خارجه ایالات متحده امریکا
defense subsistence supply center U مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
patent medicines U داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicine U داروی دارای جواز وزارت بهداری
f.b.i U یکی از ادارات وزارت دادگستری ایالات متحده
pursed U دارایی
finances U دارایی
asset U دارایی
means U دارایی
portfolios U دارایی
possession U دارایی
finance U دارایی
holding U دارایی
financed U دارایی
financing U دارایی
purses U دارایی
pursing U دارایی
property U دارایی
fortunes U دارایی
purse U دارایی
fortune U دارایی
estate U دارایی
estates U دارایی
portfolio U دارایی
wealth U دارایی
money bag U دارایی دولت
property tax U مالیات دارایی
fortunes U دارایی ثروت
liabilities and assets U بدهی و دارایی
Chancellor of the Exchequer U وزیر دارایی
personal chattels U دارایی منقول
thing U اسباب دارایی
personal state U دارایی منقول
assets and equities U دارایی ودیون
inventory U دفتر دارایی
fortune U دارایی ثروت
assets U مایملک دارایی
equity U دارایی شرکاء
to take an inventory of U صورت دارایی
the furniture of ones pocket U دارایی جیب
equities U دارایی شرکاء
temporality U دارایی دینوی
private property U دارایی شخصی
personalty U دارایی شخصی
intendant U پیشکار دارایی
cham cell or of the e. U وزیر دارایی
hereditament U دارایی غیرمنقول
weals U ثروت دارایی
current asset U دارایی جاری
finance office U اداره دارایی
finance officer U افسر دارایی
circulating asset U دارایی جاری
circulating asset U دارایی در گردش
financial agency U اداره دارایی
weal U ثروت دارایی
capital goods U دارایی ثابت
possession U دارایی متصرفات
installation property U دارایی قسمت
Chancellors of the Exchequer U وزیر دارایی
hab U داشتن دارایی
current assets U دارایی جاری
finance U قسمت مالی یا دارایی
personal chattels U دارایی شخصی منقول
paraphernal U وابسته به دارایی شخصی زن
private property U دارایی شخصی بلامعارض
property book U دفتر دارایی یکان
disinvestment U خرج دارایی بی چیزی
draw up inventory U تنظیم صورت دارایی
immovable U دارایی غیر منقول
belonging U متعلقات واموال دارایی
holding U دراختیار داشتن دارایی
real account U حساب دارایی غیرمنقول
real property U دارایی غیر منقول
jointure U دارایی مشترک زن و شوهر
dedicated assets U دارایی وقف شده
capital account U حساب دارایی وسرمایه
church warden U متصدی دارایی کلیسا
to come into a property U دارایی را بدست اوردن
hotch U سرجمع کردن دارایی
financing U قسمت مالی یا دارایی
hereditaments U دارایی غیر منقول
finances U قسمت مالی یا دارایی
financed U قسمت مالی یا دارایی
inventory U صورت دارایی موجودی
personal property U دارایی شخصی منقول
installation property book U دفتر دارایی قسمت یا یکان
to sell up a debtor U دارایی بدهکاری راگروکشیدن وفروختن
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
inventorial U مربوط به دفتر دارایی فهرستی
impropriator U تفریط کننده دارایی کلیسا
state of in her itance U ملک یا دارایی قابل توارث
contents of a vessel U دارایی یامحتویات فرف مظروف
realty U دارایی غیرمنقول و نمائات و منضمات ان
realty U دارایی غیر منقول ملک
benefical owner of an estate U مالک بهره برداریک دارایی
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
assets U ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
chattel U مال منقول دارایی شخصی
heir in tail U وارث دارایی حبس شده
adventitious property U دارایی که بطورغیر مستقیم به ارث برسد
capitalization unit U هزینهای که صرف دارایی ثابت میشود
all that property U تمام ان دارایی یامال داازدست دادم
heirlooms U دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
i parted from U تمام ان دارایی یا مال را ازدست دادم
sell up a debtor U دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
heirloom U دارایی منقولی که بارث رسیده باشد
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
jus mariti U حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
minister resident U صاحبمنصب عالیرتبهای که به منظورخاص و جهت امر معینی باعنوان وزارت در کشورخارجی اقامت می گزیند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
hotchpot U سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
insured U کسی که زندگی و دارایی اش بیمه شده باشد
impropriation U دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
capital assets U دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
capitalized expense U در ضمن اصل دارایی نیز منظور میشود
to make a f. U دارایی یاثروت بهم زدن متمول شدن
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
onerous property U دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
parapherna U بخشی از دارایی زن که جزوجهیزیه نبود بلکه در اختیارخود زن بود
dowager U بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
dowagers U بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد
levy a sum on a person's property U به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
current liability U اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
asset U جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com