English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forcible entry U ورود عدوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unjust U عدوانی
forcible U عدوانی
forcible entry and detainer U ید عدوانی
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
forceble entry and detainer U تصرف عدوانی
abates U غصب یا تصرف عدوانی
disseise U تصرف عدوانی کردن
redisseinsin U اعاده تصرف عدوانی
deforce U تصرف عدوانی کردن
abate U غصب یا تصرف عدوانی
abated U غصب یا تصرف عدوانی
forcible de ainer U ضبط یا تصرف عدوانی
abating U غصب یا تصرف عدوانی
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
introit U ورود
introgression U ورود
infare U ورود
ingress U ورود
inning U ورود
ingression U ورود
entrance U ورود
entranced U ورود
admitance U ورود
importing U ورود
appulse U ورود
imported U ورود
import U ورود
inductions U ورود
induction U ورود
re entry U ورود
re-entry U ورود
entrancing U ورود
entrances U ورود
entree U ورود
right of entry U حق ورود
arrival U ورود
entrance fees U حق ورود
entrance fee U حق ورود
accession U ورود
arrivals U ورود
arr U ورود
importation U ورود
air inclusion U ورود هوا
entry U ورود
cost to entry U هزینه ورود
data import U ورود داده
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
capital inflow U ورود سرمایه
acetylation U ورود ریشهء
house-warmings U جشن ورود
house-warming U جشن ورود
house warming U جشن ورود
approach ramp U فرازای ورود
arrival rate U نرخ ورود
data insertion U ورود داده ها
initation U ورود بعضویت
first in first out U به ترتیب ورود
free entrance U ورود مجانی
inlet time U زمان ورود
arrival hall U سالن ورود
input of current U ورود جریان
intervance of third party U ورود ثالث
intrant U ورود رسمی
arrival hall U سالن ورود
landding U ورود بخشکی
landfall n U ورود بخشکی
log in sequrity U ایمنی ورود
port of entry U بندرمحل ورود
receipt statement U اعلامیه ورود
first in first out U بترتیب ورود
fifo U به ترتیب ورود
due in U در شرف ورود
when entering U هنگام ورود
ease of entry U سهولت ورود
energy intake U ورود انرژی
on arrival U هنگام ورود
entering angle U زاویه ورود
entree U اجازهء ورود
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت ورود
reebtry U ورود مجدد
landing U ورود بخشکی
landings U ورود بخشکی
admission U اجازهء ورود
import U مفهوم ورود
token U اجازه ورود
token U بلیط ورود
tokens U بلیط ورود
landing U ورود به خشکی
tokens U اجازه ورود
admittance U ورود دخول
advent ظهور و ورود
importing U مفهوم ورود
imported U مفهوم ورود
tardiness U تاخیر ورود
landings U ورود به خشکی
influxes U ورود هجوم
influx U ورود هجوم
inlet U ورود دخول
admissions U اجازهء ورود
homecoming U ورود بخانه
entry U ورود راهرو
homecomings U ورود بخانه
inlets U ورود دخول
raiding U ورود ناگهانی پلیس
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
hailing U اعلام ورود کردن
entry plan U طرح ورود به بندر
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
raids U ورود ناگهانی پلیس
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entranced U ورودیه اجازه ورود
entrances U ورودیه اجازه ورود
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entrancing U ورودیه اجازه ورود
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
entrance U ورودیه اجازه ورود
fifo U خروج به ترتیب ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
hailed U اعلام ورود کردن
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
last in first out U بترتیب عکس ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
gates U وسایل ورود ورودیه
hail U اعلام ورود کردن
law of prior entry U قانون تقدم ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
infare U مهمانی بمناسبت ورود
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
inflow of labor U جریان ورود کارگر
ingress U حق دخول اجازه ورود
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
police raid U ورود ناگهانی پلیس
let someone through U اجازه ورود دادن
coast in point U نقطه ورود به ساحل
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
barrier to entry U منع ورود به صنعت
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
gold import point U نقطه ورود طلا
gangplanks U تخته ورود به ناو
round-up U ورود ناگهانی پلیس
gate U وسایل ورود ورودیه
gangplank U تخته ورود به ناو
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
house warming U جشن ورود بخانه تازه
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
gangway U محل ورود و خروج از ناو
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
gangways U محل ورود و خروج از ناو
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
eta U arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
inputted U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com