English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
union U وحدت اتصال
unions U وحدت اتصال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
unification U وحدت
unity U وحدت
unifier U موجد وحدت
unity of effort U وحدت تلاش
cabinet soildarity U وحدت کابینه
oneness U برابری وحدت
monist U وحدت گرا
unity U وحدت شرکت
monism U ایین وحدت
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monism U اعتقاد وحدت خدا
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
pantheism U ایین وحدت وجود
coessentiality U هم جوهری وحدت ماهیت
ecumenism U وحدت گرایی کلیسایی
pantheism U همه خدایی وحدت وجود
unitarianism U وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
conjunction U اتصال
suspension U اتصال
hitched U اتصال
hitch U اتصال
contacting U اتصال
joint U اتصال
continuity U اتصال
hitches U اتصال
binding U اتصال
hitching U اتصال
juncture U اتصال
wiring U اتصال
union U اتصال
tie line U خط اتصال
tie down U اتصال
unions U اتصال
bindings U اتصال
bonding U اتصال
fitting U اتصال
contacts U اتصال
incorporation U اتصال
contact U اتصال
fusion U اتصال
contacted U اتصال
symphysis U اتصال
nexus U اتصال
conjunctions U اتصال
networks U اتصال
seam U خط اتصال
suspensions U اتصال
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
network U اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
seams U خط اتصال
fusions U اتصال
conjuncture U اتصال
junctions U اتصال
attach U اتصال
link U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
law of continvity U اتصال
connection line U خط اتصال
v joint U اتصال "وی "
attaches U اتصال
coitus U اتصال
interconnetion U اتصال
connect node U کد اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
inosculation U اتصال
concatenate U اتصال
colligation U اتصال
butt joint riveting U اتصال لب به لب
jump joint U اتصال لب به لب
cutter link U اتصال
junction U اتصال
attaching U اتصال
abjoint U بی اتصال
scarfs U اتصال
bounding U اتصال
interconnection U اتصال
connector U اتصال
scarf U اتصال
connexions U اتصال
clutch dog U فک اتصال
connectivity U اتصال
connection U اتصال
abutment U اتصال
lead wire U خط اتصال
coupling U اتصال
internal connection U اتصال داخلی
floating U فاقدوسیله اتصال
interconnection of diagram U نمودار اتصال
interconnection U اتصال میانی
interconnection scheme U نقشه ی اتصال
interconnecting U با هم اتصال دادن
finger joint U اتصال انگشتی
interconnects U اتصال به یکدیگر
exhaust connection U اتصال خروجی
faulty connrction U اتصال معیوب
interconnects U اتصال دادن
interconnects U با هم اتصال دادن
interconnecting U اتصال به یکدیگر
female connector U اتصال ماده
haunched connection U اتصال ماهیچهای
fitting joint U اتصال مناسب
flang joint U اتصال سرلوله
operate U اتصال دادن
receptacle U سیم اتصال
fuse post U اتصال فیوز
fusible link U اتصال گداختنی
fusion cone U مخروطی اتصال
grid cap U اتصال شبکه
grid clip U اتصال شبکه
idle junction U اتصال ازاد
grid terminal U اتصال شبکه
ground conection U اتصال زمین
ground joint U اتصال سنبادهای
junction boxes U جعبه اتصال
gusset plate U صفحه اتصال
coupling U جفت اتصال
copula U وسیله اتصال
copulas U وسیله اتصال
receptacles U سیم اتصال
accolade U خط اتصال اکولاد
accolades U خط اتصال اکولاد
operated U اتصال دادن
operates U اتصال دادن
zig zag connection U اتصال زیگزاگی
interconnected star U اتصال زیگزاگی
flang joint U اتصال لبه
sling U تسمه اتصال
slinging U تسمه اتصال
interconnecting U اتصال دادن
junction box U جعبه اتصال
slings U تسمه اتصال
tap U اتصال وسط
tapped U اتصال وسط
jacks U انبر اتصال
jack U انبر اتصال
tapping U اتصال وسط
pendant U طناب اتصال
pendants U طناب اتصال
idle trunck U خط اتصال ازاد
short-circuits U اتصال کوتاه
connection terminal U پایانه اتصال
arris fillet joint U اتصال فرنگی
connection diagram U دیاگرام اتصال
connection cable U کابل اتصال
connection box U جعبه اتصال
connecting rod U میله اتصال
connecting diagram U دیاگرام اتصال
automatic drop U اتصال خودکار
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
adaptor piece U حلقه اتصال
connectivity platform U برنامه اتصال
acondylous U منفصل بی اتصال
crosspoint U زوج اتصال
contact pair U زوج اتصال
connexion U ارتباط اتصال
connector symbol U علامت اتصال
connecting U اتصال دهنده
connector U اتصال دهنده
connector U وسیله اتصال
acondylose U منفصل بی اتصال
balanced circuit U اتصال سیمتریک
ball joint U توپی اتصال
connected load U توان اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com