Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reserve fund
U
وجوه اندوخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
reserving
U
اندوخته
reserved
U
اندوخته
fallback
U
اندوخته
hoards
U
اندوخته
in store
U
اندوخته
adnate
U
اندوخته
hoard
U
اندوخته
hoarded
U
اندوخته
hoardings
U
اندوخته
hoarding
U
اندوخته
reserves
U
اندوخته
reserve
U
اندوخته
reserves
U
اندوختن اندوخته
nest eggs
U
مایه اندوخته
nest egg
U
مایه اندوخته
storing
U
انبارکردن اندوخته
storing
U
ذخیره اندوخته
gold reserve
U
اندوخته طلا
store
U
ذخیره اندوخته
store
U
انبارکردن اندوخته
reserving
U
اندوختن اندوخته
dishoarding
U
کاهش اندوخته
reserve
U
اندوختن اندوخته
capital reserve
U
اندوخته سرمایه
funds
U
وجوه
funded
U
وجوه
fund
U
وجوه
depreciation allowances
U
وجوه استهلاکی
wage funds
U
وجوه دستمزد
emergency fund
U
وجوه اضطراری
pension funds
U
وجوه بازنشستگی
relief fund
U
وجوه اعانه
sinkin fund
U
وجوه استهلاکی
reserve fund
U
وجوه ذخیره
provident fund
U
وجوه احتیاطی
contingency fund
U
وجوه احتیاطی
cash flow
U
گردش وجوه
coffer
U
خزانه وجوه
coffers
U
خزانه وجوه
trust fund
U
وجوه سپرده
trust funds
U
وجوه امانی
capital fund
U
وجوه سرمایه
cash flows
U
وجوه در گردش
common purse
U
وجوه عمومی
outs
U
وجوه پرداختی
trust fund
U
وجوه پس انداز شده
trust fund
U
وجوه متراکم شده
loanable funds
U
وجوه وام دادنی
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
face centered cubic
U
مکعب مراکز وجوه پر
fcc lattice
U
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
face centered cubic lattice
U
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
excess preserves
U
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
funded
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
U
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
loanable funds
U
وجوه قابل عرضه به بازار پول
rhomb
U
منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com