English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
numen U وجود الهی خدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
Other Matches
divining U الهی
divines U الهی
divined U الهی
divine U الهی
celestial U الهی
agape U عشق الهی
afflatus U وحی الهی
oracle U الهام الهی
oracles U الهام الهی
jurisprudence U حقوق الهی
doctor of d. U حکیم الهی
providence U مشیت الهی
act of God U مشیت الهی
acts of God U مشیت الهی
divine compassion U رحمت الهی
monad U جوهر الهی
precepts of god U احکام الهی
semidivine U نیمه الهی
theosophy U حکمت الهی
theology U حکمت الهی
charisma U عطیه الهی
grace of god U موهبت الهی
god's ordinace U مشیت الهی
under the shdow of god U بسایه خدا در فل الهی
free grace U توفیق بی منت الهی
theologian U حکیم الهی خداشناس
theologians U حکیم الهی خداشناس
theological U وابسته بعلوم الهی
charism U عطیه الهی جذبه روحانی
providentially U از مشیت الهی من جانب الله
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
physico theology U حکمت الهی موافق اصول طبیعی
grace U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graced U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graces U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
gracing U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
absolutist U کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
neer do well or well U پی وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . U با وجود
individuation U وجود
in spite U با وجود
despite U با وجود
being U وجود
presence U وجود
existence U وجود
personality U وجود
entity U وجود
personalities U وجود
entities U وجود
existences U وجود
existed U وجود داشتن
self assertiveness U ابراز وجود
body and soul <idiom> U با تمام وجود
essence U وجود ماهیت
to be there U وجود داشتن
drink hail U گوارای وجود
fact U وجود مسلم
facts U وجود مسلم
realities U اصالت وجود
reality U اصالت وجود
preexistence U تقدم وجود
begetter U وجود اور
Despite the fact that… U با وجود اینکه
pre existence U تقدم وجود
d. constitution U وجود نازک
d. of constitution U نازکی وجود
pantheist U معتقدبوحدت وجود
from the bottom of one's heart <idiom> U از اعماق وجود
in spite of that U با وجود این
regardless U با وجود علیرغم
virus U وجود دارد
universe U عالم وجود
individuality U وجود فردی
nonetheless U بااین وجود
systems U اصول وجود
system U اصول وجود
viruses U وجود دارد
non ego U غیر وجود
quality U وجود خصوصیت
person U وجود ذات
persons U وجود ذات
be U وجود داشتن
qualities U وجود خصوصیت
exists U وجود داشتن
exist U وجود داشتن
none the less U با وجود این
preexistent U دارای تقدم در وجود
hydrometeor U وجود بخاراب در هوا
and there an end. U و پایان وجود دارد.
animalization U وجود مواد حیوانی
preexist U قبلا وجود داشتن
know nothing U منکر وجود خدا
cosmologies U نظام عالم وجود
hematuria U وجود خون در ادرار
hemoglobinuria U وجود هموگلوبین درادرار
cosmology U نظام عالم وجود
for all that U با وجود همه اینها
oxaluria U وجود جوهر ترشک
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
neer do well or well U ادم بی وجود یا بی خاصیت
objectives U دارای وجود خارجی
beget U سبب وجود شدن
nevertheless U با این وجود علیرغم
begets U سبب وجود شدن
pantheism U ایین وحدت وجود
atheism U انکار وجود خدا
begetting U سبب وجود شدن
objective U دارای وجود خارجی
cosmos U نظام عالم وجود
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
cosmogonic U وابسته به خلقت عالم وجود
groove U [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
There is a mountain of difficulties . U کوهی از مشکلات وجود دارد
react U تغییر به علت وجود یک ماده
reacted U تغییر به علت وجود یک ماده
fetches U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
Is there drinking water? U آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
pantheism U همه خدایی وحدت وجود
fetched U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
She was a fine woman ( person ) . U وجود بسیار نازنینی بود
Is there electricity? U آیا برق وجود دارد؟
fetch U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
put one's foot down <idiom> U با تمام وجود اعتراض کردن
phosphaturia U وجود فوسفات زیاد در پیشاب
agnostics U عرفای منکر وجود خدا
reacting U تغییر به علت وجود یک ماده
reacts U تغییر به علت وجود یک ماده
agnostic U عرفای منکر وجود خدا
syupersubstantial U مافق وجود یا جوهر مادی روحی
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
To put ones heart and soul into a job . U باتمام وجود کاری را انجام دادن
objectiveness U با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
You are needed . They need you . U وجود شما مورد نیاز است
unitarianism U وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
radiological survey U بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
Is there heating? U آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
Is there air conditioning? U آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
There is nothing to worry about. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
cosmologist U دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
There's no reason for concern. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There's an exception to every rule. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
androgyny U وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
albinism U عدم وجود رنگ دانه در بدن
logos U اصل یا منشاء عقل عالم وجود
homogamy U وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
in nature U همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
lactosuria U وجود ماده قندی شیر درپیشاب
to not be [any] the wiser <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
Inquietude U حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
However hard he tried ... U با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
xanthoma U وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
Racial prejudice prevails in some countries. U دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
Ah, what the heck! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
dualism U وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
cosmogony U خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
There is no reason to do something U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
There's no danger of that happening again. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Where theres will theres a way . <proverb> U تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
The chances of a soloution are bleak. U احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
addressing U دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
deque U یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
Trinity U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
non striker U توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
I don't think there's any question about it. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
There is no pleasure without pain . <proverb> U هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
crevice corrosion U خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
notation U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
windage U تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
notations U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com