English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
premedial U واقع در نیمه قدامی
premedian U واقع در نیمه قدامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
half way U واقع در نیمه راه
subaquatic U نیمه ابزی واقع در زیر اب
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
frontal U قدامی
anterior U قدامی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
ventral root U ریشه قدامی
frontal lobe U لب قدامی مغز
anterior commissure U بافت رابط قدامی
frontal lobe U قسمت قدامی دونیمکره مخ
prothorax U قسمت قدامی سینه حشره
endbrain U جلوترین قسمت قدامی مغز
acrosome U برجستگی قدامی سلول جنسی نر
acron U قسمت قدامی حیوانات بنددار
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
forequarter U ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
olivary body U بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
mid U نیمه
midnight U نیمه شب
part way U نیمه
moiety U نیمه
stiffish U نیمه شق
in noon of night U در نیمه شب
half deck U نیمه پل
mid- U نیمه
semis U نیمه
division line U خط نیمه
semi U نیمه
subovate U نیمه بیضی
half way U نیمه راه
semiautomatic U نیمه خودکار
semi skilled U نیمه ماهر
subsaline U نیمه شور
semiarboreal U نیمه درختی
half-mast U نیمه افراشتن
half tracked U نیمه شنی
semilustrous U نیمه درخشنده
subadult U نیمه بالغ
subarid U نیمه خشک
half time U نیمه بازی
semiarid U نیمه خشک
semimobile U نیمه متحرک
half loaded U سلاح نیمه پر
half mast high U نیمه افراشته
semicinductor U نیمه هادی
semiaquatic U نیمه ابزی
subfossil U نیمه سنگواره
semiopaque U نیمه شفاف
semiactive U نیمه فعال
semi trailer U نیمه یدک
halvers U نیمه مشترک
half faced U نیمه کاره
semitropic U نیمه گرمسیری
semicolonial U نیمه مستعمره
semicolonial U نیمه ازاد
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semiterrestrial U نیمه خاکی
semitranslucent U نیمه کدر
semitranslucent U نیمه شفاف
semitransparent U نیمه شفاف
left heart U نیمه چپ قلب
semivitrified U نیمه شیشهای
subliminal U نیمه خوداگاه
subliminally U نیمه خوداگاه
semipublic U نیمه همگانی
semiconscious U نیمه هوشیار
semireligious U نیمه مذهبی
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
semirigid U نیمه سخت
midway U نیمه راه
semiskilled U نیمه ماهر
semisolid U نیمه جامد
semisynthetic U نیمه ترکیبی
shaly clay U رس نیمه بلوری
semipro U نیمه حرفهای
semipermanent U نیمه جاودان
semiparasitic U نیمه انگلی
semi conductor U نیمه هادی
foreconscious U نیمه هشیاری
semisynthetic U نیمه مصنوعی
subacute U نیمه حاد
semiopaque U نیمه کدر
semicivilized U نیمه متمدن
semicinductor U نیمه رسانا
halfway U نیمه راه
semipermeable U نیمه تراوا
semis U نیمه تاحدی
semi U نیمه تاحدی
semi literate U نیمه نویسا
semiprivate U نیمه خصوصی
solid state U نیمه هادی
semi-finals U نیمه نهایی
semi independent U نیمه مستقل
semi finals U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
semifixed U نیمه ثابت
brow ague U درد نیمه سر
aileron U نیمه سنتوری
aileron U نیمه لچکی
semifinal U نیمه نهایی
partial fixing U نیمه گیرداری
semifluid U نیمه ابکی
subconsciously U نیمه اگاه
subconsciously U نیمه هشیار
subconscious U نیمه اگاه
subconscious U نیمه هشیار
semidetached U نیمه مجزا
semiformal U نیمه رسمی
partially sighted U نیمه بینا
partially hearing U نیمه شنوا
semierect U نیمه قائم
semierect U نیمه ایستاده
semidivine U نیمه الهی
midyear U نیمه سال
half-column U نیمه ستون
midwatch U پاس نیمه شب
semicrystalline U نیمه بلورین
megrim U درد نیمه سر
semicrystalline U نیمه متبلور
demigod U نیمه خدا
semiconscious U نیمه بیهوش
half U نیمه نخست
middle watch U نگهبانی نیمه شب
half-bat U آجر نیمه
semidomesticated U نیمه اهلی
semidome U نیمه گنبد
nocturn U عبادت نیمه شب
semidivine U نیمه خدا
part-time U نیمه وقت
part time U نیمه وقت
half-time U نیمه نخست
first half U نیمه نخست
dwarf wall U دیوار نیمه
translucent U نیمه شفاف
semiconscious U نیمه اگاه
semiofficial U نیمه رسمی
midsummer U نیمه تابستان
parboiling U نیمه پختن
quasi concave U نیمه مقعر
parboiled U نیمه پختن
semiliquid U نیمه مایع
semihard U نیمه محکم
semilate U نیمه دیررس
parboil U نیمه پختن
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
semi official U نیمه رسمی
partial U نیمه کامل
backcourt U نیمه دفاعی
inchoate U نیمه تمام
half-timbered U نیمه چوبی
second half U نیمه دوم
semilog U نیمه لگاریتمی
quasi convex U نیمه محدب
quasi public U نیمه عمومی
quasi public U نیمه دولتی
semi-precious U نیمه بهادار
half-mast U نیمه افراشتگی
quasi commercial U نیمه بازرگانی
semi-precious U نیمه گرانبها
sub-tropical U نیمه حاره
semigloss U نیمه درخشان
underemployed U نیمه کار
preconscious U نیمه هشیار
before mid night U قبل از نیمه شب
semi-final U نیمه نهایی
semi-conscious U نیمه هشیار
semigloss U نیمه شفاف
quasi private U نیمه خصوصی
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-conscious U نیمه بیهوش
semihard U نیمه سخت
parboils U نیمه پختن
situate U واقع در
situates U واقع در
As it were U در واقع
situating U واقع در
in reality U در واقع
bestead U واقع
substantially U در واقع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com