Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transpontine
U
واقع در انسوی پل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ultramarine
U
واقع در انسوی دریا
tranalpine
U
واقع در انسوی کوه الپ ماورای الپی
transmarine
U
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
Other Matches
beyond
U
انسوی
oer
U
بر انسوی
on the opposite side
U
در انسوی دیگر
lee
U
انسوی کشتی که از باد در پناه است بادپناه
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
substantially
U
در واقع
indeed
U
در واقع
As it were
U
در واقع
situates
U
واقع در
situated or situate
U
واقع
bestead
U
واقع
postmortem
U
پس از واقع
post mortem
U
پس از واقع
in reality
U
در واقع
situating
U
واقع در
situate
U
واقع در
realists
U
واقع گرا
realist
U
واقع بین
situated
U
واقع در جایگزین
realist
U
واقع گرا
situated
U
واقع شده در
postern
U
واقع درعقب
initials
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
situated or situate
U
واقع شده
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
sincipital
U
واقع در جلوی سر
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
shipside
U
واقع در کنارکشتی
initialed
U
واقع در اغاز
procephalic
U
واقع در جلو سر
precordial
U
واقع در پیش دل
hindering
U
واقع درعقب
initial
U
واقع در اغاز
sublunar
U
واقع در زیرقمر
initialing
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
subjacent
U
واقع در زیر
osculant
U
واقع شونده
intradermic
U
واقع در زیرپوست
intradermal
U
واقع در زیرپوست
alpha lyrae
U
نسر واقع
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
axile
U
واقع درمحور
capsulate
U
واقع درکپسول
centric
U
واقع درمرکز
dereism
U
واقع گریزی
dichasial
U
واقع در دو طرف
initiatory
U
واقع در اول
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
haemal
U
واقع درسوی دل
flight from reality
U
واقع گریزی
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
intramontane
U
واقع در کوهستان
it lies on the east of
U
در خاور واقع
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
lumbar
U
واقع در کمر
located inside
U
تو واقع شده
realistic
U
واقع بین
realistic
U
واقع گرایانه
realistically
U
واقع بین
realistically
U
واقع گرایانه
limitrophe
U
واقع در مرز
life like
U
واقع نما
trumped up
U
خلاف واقع
trumped-up
U
خلاف واقع
extraception
U
واقع نگری
realists
U
واقع بین
set
U
واقع شده
sets
U
واقع شده
setting up
U
واقع شده
covenant
U
واقع شود
covenants
U
واقع شود
vertical
U
واقع در نوک
objectivity
U
واقع بینی
vega
U
نسر واقع
vanward
U
واقع درجلو
yonder
U
واقع درانجا
untrue
U
خلاف واقع
mean
U
واقع دروسط
meaner
U
واقع دروسط
meanest
U
واقع دروسط
lie
U
واقع شدن
lied
U
واقع شدن
lies
U
واقع شدن
realism
U
واقع بینی
realism
U
واقع گرایی
realism
U
واقع گرائی
to come to pass
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
down to earth
U
واقع بین
hindered
U
واقع درعقب
occur
U
واقع شدن
occurred
U
واقع شدن
down-to-earth
U
واقع بین
superjacent
U
واقع درفوق
occurring
U
واقع شدن
nether
U
واقع در زیر
hinder
U
واقع درعقب
nether
U
واقع در پایین
take place
U
واقع شدن
onshore
U
واقع در ساحل
hinders
U
واقع درعقب
occurs
U
واقع شدن
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
interfacial
U
واقع در میان دورو
southwest
U
واقع در جنوب غربی
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
intermural
U
واقع در میان دیوارها
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
situated to the right
U
واقع دردست راست
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
interjacent
U
در میان واقع شونده
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
intercililary
U
واقع در میان ابروها
hypogeal
U
واقع در شکم خاک
hypogastric
U
واقع در زیر شکم
sublingual
U
واقع درزیر زبان
half way
U
واقع در نیمه راه
haemal
U
واقع درسوی چپ سینه
first world
U
واقع دراروپای غربی
hypogeous
U
واقع در شکم خاک
hypogynous
U
واقع در زیر تخمدان
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
subcartilaginous
U
واقع در زیر غضروف
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
واقع بین ماندن
interdental
U
واقع در میان دو دندان
interseptal
U
واقع در میان جدارها
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
pragmatics
U
فعال واقع بین
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
superlunar
U
واقع دربالای ماه
ventral
U
واقع بر روی شکم
mid most
U
واقع در عین وسط
middlemost
U
واقع در عین وسط
midmost
U
واقع در عین وسط
midship
U
واقع درمیان کشتی
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
premedian
U
واقع در نیمه قدامی
surfacer
U
جسم واقع در سطح
pantropic
U
واقع در مناطق حاره
pantropical
U
واقع در مناطق حاره
to suffer wrong
U
مظلوم واقع شدن
postcardinal
U
واقع در پشت قلب
pre ocular
U
واقع در جلو چشم
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
interseptal
U
واقع در میان پره ها
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
interurban
U
واقع در میان شهرها
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
nodal
U
واقع درنزدیک گره
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
intracellular
U
واقع در درون سلول
sublunary
U
واقع در زیر ماه
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
intratelluric
U
واقع در درون زمین
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
premedial
U
واقع در نیمه قدامی
prehepatic
U
واقع در جلو جگر
laterad
U
واقع درخط افقی
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
subocular
U
واقع درزیر چشم
to come in useful
U
سودمند واقع شدن
mediate
U
درمیان واقع شدن
cislunar
U
واقع درجو قمر
citied
U
واقع شده در شهر
mediates
U
درمیان واقع شدن
mural
U
واقع برروی دیوار
murals
U
واقع برروی دیوار
dextral
U
واقع درطرف راست
work
U
موثر واقع شدن
head
U
دربالا واقع شدن
ciecumoral
U
واقع درگرداگرد دهن
caudel
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
mediated
U
درمیان واقع شدن
acceptableness
U
مقبول واقع شدن
above
U
مافوق واقع دربالا
mediating
U
درمیان واقع شدن
intermediate
U
در میان واقع شونده
become entitled to
U
مصداق ..... واقع شدن
downstairs
U
واقع در طبقه زیر
caudate
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
worked
U
موثر واقع شدن
nocturnal
U
واقع شونده درشب
terminals
U
واقع در نوک پایان
etesian
U
واقع شونده بطورسالیانه
terminal
U
واقع در نوک پایان
extern
U
فاهری واقع در خارج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com