Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sublingual
U
واقع درزیر زبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subocular
U
واقع درزیر چشم
As mentioned below.
مذکور درزیر
[آنچه درزیر آمده است]
retrolingual
U
واقع در پشت زبان پس زبانی
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
below
U
درزیر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
درزیر
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
درزیر
under-
U
درزیر
under
U
درزیر
hereafter
<adv.>
U
درزیر
below
<adv.>
U
درزیر
under-
U
مخفی درزیر
under
U
مخفی درزیر
named here under
U
نام برده درزیر
under the t. of
U
درزیر نفوذ درتحت تسلط
submersible
U
قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
flat
U
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flattest
U
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) .
U
درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
schnorkel
U
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkels
U
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkel
U
لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
crossbones
U
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
underbrush
U
درخت کوچک روینده درزیر درخت
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
situating
U
واقع در
situate
U
واقع در
postmortem
U
پس از واقع
in reality
U
در واقع
substantially
U
در واقع
situates
U
واقع در
bestead
U
واقع
indeed
U
در واقع
situated or situate
U
واقع
post mortem
U
پس از واقع
As it were
U
در واقع
realistic
U
واقع گرایانه
intramontane
U
واقع در کوهستان
trumped up
U
خلاف واقع
postern
U
واقع درعقب
vertical
U
واقع در نوک
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
realistic
U
واقع بین
intradermal
U
واقع در زیرپوست
alpha lyrae
U
نسر واقع
precordial
U
واقع در پیش دل
procephalic
U
واقع در جلو سر
trumped-up
U
خلاف واقع
realistically
U
واقع بین
located inside
U
تو واقع شده
covenant
U
واقع شود
setting up
U
واقع شده
limitrophe
U
واقع در مرز
sets
U
واقع شده
set
U
واقع شده
realistically
U
واقع گرایانه
life like
U
واقع نما
it lies on the east of
U
در خاور واقع
osculant
U
واقع شونده
yonder
U
واقع درانجا
realist
U
واقع بین
intradermic
U
واقع در زیرپوست
nether
U
واقع در پایین
situated
U
واقع شده در
flight from reality
U
واقع گریزی
initials
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
extraception
U
واقع نگری
hinder
U
واقع درعقب
hindered
U
واقع درعقب
hindering
U
واقع درعقب
initialing
U
واقع در اغاز
hinders
U
واقع درعقب
initialed
U
واقع در اغاز
dichasial
U
واقع در دو طرف
initial
U
واقع در اغاز
dereism
U
واقع گریزی
capsulate
U
واقع درکپسول
occurs
U
واقع شدن
occurring
U
واقع شدن
situated
U
واقع در جایگزین
nether
U
واقع در زیر
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
onshore
U
واقع در ساحل
down to earth
U
واقع بین
down-to-earth
U
واقع بین
lumbar
U
واقع در کمر
axile
U
واقع درمحور
realists
U
واقع گرا
realists
U
واقع بین
initiatory
U
واقع در اول
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
realist
U
واقع گرا
haemal
U
واقع درسوی دل
occur
U
واقع شدن
occurred
U
واقع شدن
centric
U
واقع درمرکز
sublunar
U
واقع در زیرقمر
covenants
U
واقع شود
vega
U
نسر واقع
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
shipside
U
واقع در کنارکشتی
meanest
U
واقع دروسط
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
situated or situate
U
واقع شده
vanward
U
واقع درجلو
subjacent
U
واقع در زیر
take place
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
to come to pass
U
واقع شدن
lies
U
واقع شدن
lied
U
واقع شدن
lie
U
واقع شدن
transpontine
U
واقع در انسوی پل
superjacent
U
واقع درفوق
meaner
U
واقع دروسط
objectivity
U
واقع بینی
realism
U
واقع گرائی
sincipital
U
واقع در جلوی سر
realism
U
واقع بینی
untrue
U
خلاف واقع
mean
U
واقع دروسط
realism
U
واقع گرایی
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interseptal
U
واقع در میان جدارها
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
interjacent
U
در میان واقع شونده
to come in useful
U
سودمند واقع شدن
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
intercililary
U
واقع در میان ابروها
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
interstellar
U
واقع در میان ستارگان
interfacial
U
واقع در میان دورو
interdental
U
واقع در میان دو دندان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
surfacer
U
جسم واقع در سطح
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
downstairs
U
واقع در طبقه زیر
ultramarine
U
واقع در انسوی دریا
intermediate
U
در میان واقع شونده
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
interurban
U
واقع در میان شهرها
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
alpine
U
واقع در ارتفاع زیاد
interseptal
U
واقع در میان پره ها
mediates
U
درمیان واقع شدن
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
intermural
U
واقع در میان دیوارها
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
superlunar
U
واقع دربالای ماه
lateral
U
واقع درخط افقی
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
ectochondral
U
واقع در سطح غضروف
acceptableness
U
مقبول واقع شدن
dextral
U
واقع درطرف راست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com