Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supraclavicular
U
واقع دربالای ترقوه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
superlunar
U
واقع دربالای ماه
supra orbital
U
واقع دربالای کاسه چشم
jugulum
U
ترقوه
collar bone
U
ترقوه
clavicle
U
ترقوه
collarbones
U
ترقوه چنبر
collarbone
U
ترقوه چنبر
subclavian artery
U
شریان زیر ترقوه
atop
U
دربالای
overhead
U
دربالای سر
knife board
U
نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
brush and rails
U
مانعی مرکب از بوته و تیر دربالای ان
head liner
U
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
orphan
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans
U
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
substantially
U
در واقع
situate
U
واقع در
bestead
U
واقع
situates
U
واقع در
indeed
U
در واقع
in reality
U
در واقع
As it were
U
در واقع
situated or situate
U
واقع
postmortem
U
پس از واقع
post mortem
U
پس از واقع
situating
U
واقع در
realists
U
واقع بین
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
sincipital
U
واقع در جلوی سر
realists
U
واقع گرا
situated or situate
U
واقع شده
initials
U
واقع در اغاز
realist
U
واقع بین
initial
U
واقع در اغاز
postern
U
واقع درعقب
initialing
U
واقع در اغاز
initialled
U
واقع در اغاز
initialling
U
واقع در اغاز
initialed
U
واقع در اغاز
procephalic
U
واقع در جلو سر
shipside
U
واقع در کنارکشتی
simultaneous with each other
U
با هم واقع شونده
situated
U
واقع شده در
situated
U
واقع در جایگزین
osculant
U
واقع شونده
intradermal
U
واقع در زیرپوست
alpha lyrae
U
نسر واقع
intervascular
U
واقع در میان رگ ها
axile
U
واقع درمحور
initiatory
U
واقع در اول
capsulate
U
واقع درکپسول
centric
U
واقع درمرکز
dereism
U
واقع گریزی
dichasial
U
واقع در دو طرف
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
haemal
U
واقع درسوی دل
extraception
U
واقع نگری
flight from reality
U
واقع گریزی
intradermic
U
واقع در زیرپوست
intralogical
U
واقع در حدودمنطق
intramontane
U
واقع در کوهستان
lumbar
U
واقع در کمر
located inside
U
تو واقع شده
limitrophe
U
واقع در مرز
life like
U
واقع نما
realistic
U
واقع بین
realistic
U
واقع گرایانه
realistically
U
واقع بین
realistically
U
واقع گرایانه
trumped up
U
خلاف واقع
trumped-up
U
خلاف واقع
it lies on the east of
U
در خاور واقع
extreme position
U
واقع درمنتهاالیه
setting up
U
واقع شده
take place
U
واقع شدن
lie
U
واقع شدن
sets
U
واقع شده
realist
U
واقع گرا
set
U
واقع شده
nether
U
واقع در پایین
nether
U
واقع در زیر
lied
U
واقع شدن
to take place
U
واقع شدن
vertical
U
واقع در نوک
covenants
U
واقع شود
vega
U
نسر واقع
vanward
U
واقع درجلو
transpontine
U
واقع در انسوی پل
covenant
U
واقع شود
yonder
U
واقع درانجا
to come to pass
U
واقع شدن
lies
U
واقع شدن
superjacent
U
واقع درفوق
onshore
U
واقع در ساحل
mean
U
واقع دروسط
realism
U
واقع بینی
occurring
U
واقع شدن
occurs
U
واقع شدن
hinder
U
واقع درعقب
hindered
U
واقع درعقب
hindering
U
واقع درعقب
hinders
U
واقع درعقب
realism
U
واقع گرایی
untrue
U
خلاف واقع
precordial
U
واقع در پیش دل
occurred
U
واقع شدن
meaner
U
واقع دروسط
down to earth
U
واقع بین
down-to-earth
U
واقع بین
meanest
U
واقع دروسط
objectivity
U
واقع بینی
sublunar
U
واقع در زیرقمر
subjacent
U
واقع در زیر
realism
U
واقع گرائی
occur
U
واقع شدن
intermaxillary
U
واقع در میان ارواره ها
intermontane
U
واقع در میان دو کوه
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
intermural
U
واقع در میان دیوارها
interplanetary
U
واقع در بین سیارات
interjacent
U
در میان واقع شونده
interfacial
U
واقع در میان دورو
ultramarine
U
واقع در انسوی دریا
hypogynous
U
واقع در زیر تخمدان
hypogeous
U
واقع در شکم خاک
hypogeal
U
واقع در شکم خاک
hypogastric
U
واقع در زیر شکم
half way
U
واقع در نیمه راه
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
واقع بین ماندن
haemal
U
واقع درسوی چپ سینه
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdental
U
واقع در میان دو دندان
intervertebral
U
واقع در میان مهره ها
intercolumnar
U
واقع در میان دو ستون
intercililary
U
واقع در میان ابروها
intercensal
U
واقع در میان دو سرشماری
intercellular
U
واقع در میان یاخته ها
interaxial
U
واقع در میان دو کوه
interaxal
U
واقع در میان دو کوه
first world
U
واقع دراروپای غربی
subcartilaginous
U
واقع در زیر غضروف
suboceanic
U
واقع درعمق اقیانوس
subocular
U
واقع درزیر چشم
subsacral
U
واقع درزیراستخوان خاجی
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
postcardinal
U
واقع در پشت قلب
superlunary
U
واقع بر بالای ماه
surfacer
U
جسم واقع در سطح
pantropical
U
واقع در مناطق حاره
sublunary
U
واقع در زیر ماه
sublingual
U
واقع درزیر زبان
pragmatics
U
فعال واقع بین
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwest
U
واقع در جنوب غربی
situated to the right
U
واقع دردست راست
subsolar
U
واقع در نواحی گرمسیر
premedian
U
واقع در نیمه قدامی
premedial
U
واقع در نیمه قدامی
prehepatic
U
واقع در جلو جگر
pre ocular
U
واقع در جلو چشم
pantropic
U
واقع در مناطق حاره
nodal
U
واقع درنزدیک گره
it never occurred again
U
دیگر واقع نشد
intratelluric
U
واقع در درون زمین
intracellular
U
واقع در درون سلول
intra uterine
U
واقع در درون زهدان
interurban
U
واقع در میان شهرها
intertribal
U
واقع در میان قبیله ها
interseptal
U
واقع در میان پره ها
interseptal
U
واقع در میان جدارها
mid most
U
واقع در عین وسط
laterad
U
واقع درخط افقی
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
moral realism
U
واقع نگری اخلاقی
midship
U
واقع درمیان کشتی
to come in useful
U
سودمند واقع شدن
midmost
U
واقع در عین وسط
middlemost
U
واقع در عین وسط
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
to suffer wrong
U
مظلوم واقع شدن
ventral
U
واقع بر روی شکم
interscapular
U
واقع در میان دو کتف
mediate
U
درمیان واقع شدن
cislunar
U
واقع درجو قمر
citied
U
واقع شده در شهر
acceptableness
U
مقبول واقع شدن
mural
U
واقع برروی دیوار
murals
U
واقع برروی دیوار
work
U
موثر واقع شدن
dextral
U
واقع درطرف راست
worked
U
موثر واقع شدن
ciecumoral
U
واقع درگرداگرد دهن
caudel
U
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
mediated
U
درمیان واقع شدن
mediates
U
درمیان واقع شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com