English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
option dealer U واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
option dealing U معاملات اختیاری
realtors U دلال معاملات ملکی
land agent U دلال معاملات ملکی
realtor U دلال معاملات ملکی
broker U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
free will U اختیاری
arbitary U اختیاری
discretional U اختیاری
voluntary U اختیاری
facultative U اختیاری
involuntariness U بی اختیاری
freewill U اختیاری
arbitrary U اختیاری
optional U اختیاری
voluntary exercise U حرکات اختیاری
optional U حرکات اختیاری
voluntary partnership U شرکت اختیاری
voluntary assignment U واگذاری اختیاری
urinary incontinence U بی اختیاری ادرار
encopresis U بی اختیاری دفع
enuresis U بی اختیاری ادرار
soft hyphen U خط تیره اختیاری
perseveation U تکرارغیر اختیاری
optional feature U خصیصه اختیاری
incontinency U ناپرهیزکاری بی اختیاری
optional consumption U مصرف اختیاری
frees U اختیاری مختار
freeing U اختیاری مختار
freed U اختیاری مختار
free U اختیاری مختار
option U خصیصه اختیاری
options U خصیصه اختیاری
optional conciliation U مصالحه اختیاری
voluntary savings U پس اندازهای اختیاری
incontinence U ناپرهیزکاری بی اختیاری
voluntary conveyance U انتقال اختیاری بلاعوض
retirement U عقب نشینی اختیاری
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
proctorize U زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
dealings U معاملات
transactions U معاملات
foreign exchange transactions U معاملات ارزی
credit transaction U معاملات استمهالی
injunctions U تحریم معاملات
credit transaction U معاملات موجل
commercial transactions U معاملات تجارتی
arm's length U معاملات ازاد
arbitrage U معاملات ارز
dealing for money U معاملات پولی
futures U معاملات سلف
boycott U تحریم معاملات
boycotted U تحریم معاملات
boycotting U تحریم معاملات
exchange transactions U معاملات برواتی
boycotts U تحریم معاملات
external transaction U معاملات خارجی
foreign exchange transaction U معاملات ارزی
internal transactions U معاملات داخلی
dealer U فروشنده معاملات چی
conveyancing U تسهیل معاملات
volume of sales U حجم معاملات
sales {pl} U حجم معاملات
real estate U معاملات زمین
purchase tax U مالیات بر معاملات
turnover U حجم معاملات
turn-over U حجم معاملات
turnover U گردش معاملات
unauthorized transaction U معاملات فضولی
sales {pl} U گردش معاملات
stoopage of trade U قطع معاملات
volume of sales U گردش معاملات
treament of aliens U معاملات بیگانگان
dealers U فروشنده معاملات چی
overseas trade U معاملات خارجی
injunction U تحریم معاملات
turn-over U گردش معاملات
stoopage of trade U منع معاملات
hazardous U معاملات قماری اتفاقی
swapped U معاملات سلف ارز
swap U معاملات سلف ارز
swaps U معاملات سلف ارز
speculating U معاملات قماری کردن
speculate U معاملات قماری کردن
speculated U معاملات قماری کردن
swopped U معاملات سلف ارز
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
spot market U بازار معاملات نقدی
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
speculates U معاملات قماری کردن
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
swops U معاملات سلف ارز
swopping U معاملات سلف ارز
agiotage U معاملات احتکاری بروات
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
rigging position U وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
bargaining U چانه زنی در معاملات معامله
speculated U معاملات پرخطر انجام دادن
speculate U معاملات پرخطر انجام دادن
speculates U معاملات پرخطر انجام دادن
speculating U معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land. U سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
bargain U چانه زنی در معاملات معامله
bargained U چانه زنی در معاملات معامله
bargains U چانه زنی در معاملات معامله
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
wheeler-dealers U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
exchange U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
speculate U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
wheeler-dealer U دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
speculating U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculates U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated U معاملات قماری یا سفته بازی کردن
exchanging U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
the iron interest U کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
mediums U واسطه دلال
medium U واسطه دلال
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
procuration fee U حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
blotters U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
constructive notice U ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
go between U دلال دلال محبت
go-between U دلال
go-betweens U دلال
jobber U دلال
brokered U دلال
mediator U دلال
mediators U دلال
brokers U دلال
fixer U دلال
brokering U دلال
chapman U دلال
dealer U دلال
dealers U دلال
middlemen U دلال
Solicitors General U دلال
Solicitor General U دلال
monger U دلال
middleman U دلال
broker U دلال
stock broker U دلال سهام
procuress U زن دلال محبت
commodity broker U دلال کالا
stock_broker U دلال سهام
discount broker U دلال تنزیل
coper U دلال اسب
horse dealer U دلال اسب
exchange broker U دلال ارز
agency U کارگزار دلال
insurance broker U دلال بیمه
procurer U دلال محبت
pimp U دلال محبت
scholastic agent U دلال تدریس
house agent U دلال خانه
shipbroker U دلال حمل
stock broker U دلال بورس
fruiterer U دلال میوه
rug dealer U دلال فرش
agencies U کارگزار دلال
fellmonger U دلال پوست
pimps U دلال محبت
auctioneers U دلال حراج
agent de change U دلال ارزی
auctioneer U دلال حراج
bawd U دلال محبت
bill broker U دلال برات
cambist U دلال برات
brokerage U اجرت دلال
software broker U دلال نرم افزار
broker U دلال اوراق بهادار
stockbrokers U دلال سهام شرکتها
bookmakers U دلال شرط بندی
brokering U دلال اوراق بهادار
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
brokered U دلال اوراق بهادار
pawnbrokers U دلال در بنگاه رهنی
aytomobile dealer U فروشنده یا دلال اتومبیل
drover U دلال گاوو گوسفند
matchmaker U دلال یا دلاله ازدواج
pawnbroker U دلال در بنگاه رهنی
stockbroker U دلال سهام شرکتها
bookmaker U دلال شرط بندی
jobber U دلال یاکارگزار بورس
matchmakers U دلال یا دلاله ازدواج
brokers U دلال اوراق بهادار
ship broker U دلال خرید و فروش کشتی
agent U واسطه
agents U واسطه
interagent U واسطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com