Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inflict
U
واردکردن خسارات
inflicted
U
واردکردن خسارات
inflicting
U
واردکردن خسارات
inflicts
U
واردکردن خسارات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
interns
U
واردکردن
intern
U
واردکردن
interning
U
واردکردن
registering
U
در دفتر واردکردن
register
U
در دفتر واردکردن
log
U
درسفرنامه واردکردن
blemishing
U
خسارت واردکردن
blemishes
U
خسارت واردکردن
blemished
U
خسارت واردکردن
logs
U
درسفرنامه واردکردن
registers
U
در دفتر واردکردن
list
U
در فهرست واردکردن
importable
U
کالای قابل واردکردن
to writes down
U
واردکردن یادداشت کردن
kill probability
U
احتمال واردکردن تلفات
To cause ( inflict ) a loss .
U
ضرر وزیان واردکردن
loss
U
خسارات
damages
U
خسارات
enrol
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
enroll
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolls
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolling
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolled
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrols
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
damage control
U
کنترل خسارات
damage assessment
U
تعیین خسارات
unliquidated damages
U
خسارات معنوی
liable for damages
U
مسئول خسارات
particular average
U
خسارات جزئی
swingeing damages
U
خسارات زیاد
damage criteria
U
میزان خسارات
with particular average
U
مشمول خسارات خاص
free of particular average
U
معاف از خسارات جزئی
free of general average
U
معاف از خسارات عمومی
damage control bills
U
دستورالعمل کنترل خسارات
damage control
U
کنترل کردن خسارات
damage control book
U
راهنمای کنترل خسارات
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
area damage control party
U
گروه کنترل خسارات منطقه
novus actus intervenieus
U
قطع سلسله علیت در خسارات
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
unliquidated damages
U
خسارات غیرقابل براورد به پول
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
inflicts
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
The losses run into hundreds of thousands.
U
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
inflicted
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicting
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
inflict
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
barratry
U
خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
weapon selector
U
مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
ten key pad
U
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com