English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermie U واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ohm U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohms U واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
weber U واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
lumen U واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
nits U واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
nit U واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
poise U واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
volts U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt U واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
maxwell U واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
hertz U واحد فرکانس در سیستم متریک
watt U واحد توان در سیستم متریک
watts U واحد توان در سیستم متریک
newton U واحد نیرو در سیستم متریک
tons U واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ton U واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
steradian U واحد زاویه صلب در سیستم متریک
tesla U واحد چگالی یا انبوهی شارمغناطیسی در سیستم متریک
slug U واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugs U واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugged U واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
ampFre U واحد اندازهگیری میدان الکتریکی
coulomb U سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
energy level U تراز انژی
volt U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volts U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
strain energy U انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
metric U متریک
free enterprise U رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
metric system U سیستم متریک
bathymetric U باتی متریک
International System of Units U سامانه متریک
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
metric horsepower U اسب بخار متریک
metric space U فضای متریک [ریاضی]
metric ton U تن متریک یا تن هزار کیلویی
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
metric system of measurement U سیستم اندازه گیری متریک
hydraulic fluid U سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
metric system U سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
default U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulted U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaults U درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
crossfiring U اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
EtherTalk U درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
electric U الکتریکی
electrical U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
electrify U الکتریکی کردن
flux U فلوی الکتریکی
electrifies U الکتریکی کردن
electric filter U صافی الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
engine U موتورغیر الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
isolate U به صورت الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
all electric U تماما" الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
corona discharge U تخلیه الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
conduction U رسانایی الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
discharge U تخلیه الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
charges U بار الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
charge U بار الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
electrical model U مدل الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
circuit U اتصال الکتریکی
circuit U جریان الکتریکی
electrifying U الکتریکی کردن
electric flux U شار الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electrolytical U مربوط به افسادیاتحلیل الکتریکی
dielectric power factor U ضریب قدرت دی الکتریکی
inductor U اندوکتور جاروی الکتریکی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
voltage stability U ثبات فشار الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com