English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
microcycle U واحد زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
half U ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
serial U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial U چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
serials U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serials U چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
man hour U واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
work load U مقدار کار در واحد زمان
Other Matches
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
units U واحد
ones U واحد
unilinear U در یک خط واحد
unit U واحد
one U واحد
single U واحد
at the same time U در ان واحد
plank U واحد
singlet U خط واحد
modules U واحد
module U واحد
monad U واحد
unitage U یک واحد
singlets U خط واحد
univalent U واحد
measure U واحد
bars U واحد فشار
bar U واحد فشار
peripheral unit U واحد جنبی
output unite U واحد خروجی
object module U واحد مقصود
phyton U واحد گیاهی
microprocessing unit U واحد ریزپردازنده
phot U واحد روشنایی
personality module U واحد شخصیت
interlocking directorate U مدیریت واحد
physical unit U واحد فیزیکی
unity U شماره یک واحد
sample U واحد نمونه
sampled U واحد نمونه
memory module U واحد حافظه
monomeric unit U واحد تکپار
monitor unit U واحد مبصر
monetary unit U واحد پول
monetary unit U واحد پولی
measuring unit U واحد سنجش
gust U واحد چشایی
magnetic unit U واحد مغناطیسی
logical unit U واحد منطقی
mpu U واحد میکروپروسسور
ounces U واحد جرم
lambert U واحد روشنایی
main unit U واحد اصلی
lighting unit U واحد روشنایی
motor unit U واحد حرکتی
logic unit U واحد منطقی
gusts U واحد چشایی
stepping U واحد مجزا
basic construction unit U واحد ساختمانی
contractors yard U واحد ساختمانی
basic shaft U محور واحد
bril U واحد درخشندگی
building unit U واحد ساختمانی
step U واحد مجزا
command unit U واحد فرمان
control unit U واحد کنترل
cost unit U قیمت واحد
cpu U واحد کنترل
cu U واحد کنترل
data item U واحد داده
data unit U واحد داده
datum U یک واحد داده
astronomical unit U واحد نجومی
arithmetic unit U واحد محاسبه
plant U واحد صنعتی
plants U واحد صنعتی
motif U واحد تکراری
motifs U واحد تکراری
fee U بهای واحد
concern U واحد اقتصادی
pounds U واحد وزن
pounding U واحد وزن
pound U واحد وزن
ounce U واحد جرم
concerns U واحد اقتصادی
absolute unit U واحد مطلق
angstrom unit U واحد انگستروم
arithmetic unit U واحد حساب
derived unit U واحد فرعی
secondary unit U واحد فرعی
fuse unit U واحد فیوز
gold standard U واحد طلا
heat unit U واحد حرارت
henry U واحد خودالقایی
identity matrix U ماتریس واحد
imaginary unit U واحد موهومی
industrial unit U واحد صنعتی
information unit U واحد اطلاعات
input block U واحد ورودی
input unit U واحد اولیه
input unit U واحد ورودی
ones U یک واحد یگانه
basis U قیمت واحد
fuse element U واحد فیوز
pounded U واحد وزن
disk unit U واحد گرده
disk unit U واحد دیسک
display unit U واحد نمایشگر
display unit U واحد نمایش
driver unit U واحد محرک
dust arrester U واحد گردگیری
dyadic unit U واحد دو عضوی
efficiency unit U واحد کارایی
electrostatic unit U واحد الکترواستاتیک
fractions U 1-بخشی از یک واحد
fraction U 1-بخشی از یک واحد
object module U واحد مقصد
one U یک واحد یگانه
measure U واحد میزان
unit of time U واحد زمانی
unit position U مکان واحد
unit price U واحد بهاء
unit price U واحد قیمت
unit price U قیمت واحد
unit price U بهای واحد
unit record U رکورد واحد
unit cell U سلول واحد
single precision U دقت واحد
repeating unit U واحد تکراری
unit tube U لوله واحد
unit distance U با فاصله واحد
rad U یک واحد دوزاتمی
unified budget U بودجه واحد
unit of issue U واحد توزیع
single tax U مالیات واحد
unit cost U هزینه واحد
single density U با تراکم واحد
shipping unit U واحد حمل
unit elasticity U کشش واحد
unit hydrograph U هیدروگراف واحد
unit load U واحد بار
unit matrix U ماتریس واحد
unit of account U واحد محاسبه
unit of currency U واحد پولی
unit weight U وزن واحد
storming column U واحد مامورحمله
storage unit U واحد انباره
processing unit U واحد پردازش
processing unit U واحد پردازنده
unitization U تعیین واحد
unit of fire U واحد اتش
pyramiding U مدیریت واحد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com