Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
patrimonial
U
وابسته میراث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beguest
U
میراث
legatee
U
میراث بر
heir
U
میراث بر
bequests
U
میراث
bequest
U
میراث
hereditament
U
میراث
heritage
U
میراث
inheritances
U
میراث
legacies
U
میراث
inheritance
U
میراث
legacy
U
میراث
inherits
U
به میراث بردن
inheritance
U
میراث بری
dower
U
میراث زوجه
curtesy
U
میراث زوج
cultural heritage
U
میراث فرهنگی
inheritances
U
میراث بری
widow bench
U
میراث زوجه
inherit
U
به میراث بردن
inheriting
U
به میراث بردن
legator
U
میراث گذار
philidor's legacy
U
میراث فیلیدور
incorporeal hereditament
U
حق حکمی در میراث
heritage asset
U
میراث با ارزش
heritage asset
U
میراث تاریخی
patrimony
U
ثروت موروثی میراث
patrimonies
U
ثروت موروثی میراث
estate by curtesy
U
میراث قانونی زوج
estate in dower
U
میراث قانونی زوجه
testator
U
شاهد میراث گذار
inheritable
U
میراث بردنی قابل انتقال
succee
U
جانشین شدن میراث بردن
fee simple
U
میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
ultimogeniture
U
اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hereditaments
U
هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
Do you want an inheritance from your father?THen a.
<proverb>
U
میراث پدر خواهى علم پدر آموز.
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial
U
وابسته به
dependants
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
attache
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
dependant
U
وابسته
federates
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
pertinent
U
وابسته
of kin
U
وابسته
akin
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
interdependent
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
thereof
U
وابسته به ان
cephalic
U
وابسته به سر
cantabrigian
U
وابسته به
adjective
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
pertianing
U
وابسته
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
related
U
وابسته
federating
U
وابسته
comprador
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
relevant
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
correspondents
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
attached
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
contingents
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
hanger on
U
وابسته
contingent
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
germane
U
وابسته
relative
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
messianic
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
belonging
U
وابسته ها
israelitish
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
seminal
U
وابسته به منی
pubertal
U
وابسته به بلوغ
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
structural
U
وابسته به ساختمان
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
pythian
U
وابسته به "اپولو"
puberal
U
وابسته به بلوغ
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
human
U
وابسته بانسان
floricultural
U
وابسته به گلکاری
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
humans
U
وابسته بانسان
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
photic
U
وابسته به تولیدنور
municipal
U
وابسته بشهرداری
attache
U
وابسته نظامی
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
U
وابسته به وزغ
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
porcine
U
وابسته بخوک
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
rectal
U
وابسته به مقعد
rectorial
U
وابسته به rector
auditive
U
وابسته به شنوایی
pharisaic
U
وابسته به فریسی
auricular
U
وابسته بشنوایی
rhinal
U
وابسته به بینی
solar
U
وابسته بخورشید
photographic
U
وابسته به عکاسی
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
dermatic
U
وابسته به زیرپوست
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
materialistic
U
وابسته به مادیات
army attache
U
وابسته نظامی
army attache
U
وابسته زمینی
associated company
U
شرکت وابسته
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
scientific
U
وابسته بعلم
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
vital
U
وابسته به زندگی
vital
U
وابسته بزندگی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
pleural
U
وابسته به شامه شش
structural
U
وابسته به بنا
paralytics
U
وابسته به فلج
degenerative
U
وابسته به انحطاط
acoustical
U
وابسته به شنوایی
adipic
U
وابسته به چربی
pocky
U
وابسته به ابله
aerological
U
وابسته بهواشناسی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
missions
U
وابسته به ماموریت
affiliated company
U
شرکت وابسته
plumbous
U
وابسته به سرب
air attache
U
وابسته هوایی
prefectoral
U
وابسته به اداری
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
emotive
U
وابسته به احساسات
landed
U
وابسته بزمین
potamic
U
وابسته به رودها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com