English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
necromantic U وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
witchy U وابسته به جادوگری
sorcerous U وابسته به جادوگری
necrological U وابسته به صورت یا شرح حال مردگان
matin U سحری نغمه سحری
mantic U وابسته به پیشگویی
matutinal U سحری
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydroelectric U وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
tammany U انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
the departed U مردگان
the deceased U مردگان
lemures U مردگان
diablerie U جادوگری
magic art U جادوگری
witchery U جادوگری
conjury U جادوگری
wizardry U جادوگری
shamanism U جادوگری
black art U جادوگری
witchcraft U جادوگری
magic U جادوگری
sortilege U جادوگری
sorcery U جادوگری
ye living and the dead U زندگان و مردگان
the lower regions U جهان مردگان
columbarium U دخمه مردگان
from the dead U ازمیان مردگان
as hush as death U خاموش چون مردگان
charnel-house U [انبار استخوان مردگان]
charnel house U مردگان راتوده می کنند
voudou U جادوگری افسون کردن
voodoo U جادوگری افسون کردن
incantations U افسون خوانی جادوگری
incantation U افسون خوانی جادوگری
columbarium U جای نگهداری خاکستر مردگان
the lower world U جهان مردگان عالم اسوات
wizardy U جادوگری جادویی سحر افسونگری
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
the dead lie in state U مردگان د رانظار مردم واقع شده اند
chantry U پولی که وقف کشیشان میشودتابرای مردگان بخوانند
trench burial U دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
augury U پیشگویی
prediction U پیشگویی
bodement U پیشگویی
auguries U پیشگویی
prophecies U پیشگویی
prognostications U پیشگویی
predictions U پیشگویی
prophecy U پیشگویی
prognostication U پیشگویی
omen U پیشگویی
omens U پیشگویی
predictable U قابل پیشگویی
unpredictable U غیرقابل پیشگویی
foreshown U پیشگویی کردن
presaging U پیشگویی کردن
presages U پیشگویی کردن
presaged U پیشگویی کردن
presage U پیشگویی کردن
sooth U تفال پیشگویی
predicts U پیشگویی کردن
predictably U قابل پیشگویی
abodes U پیشگویی کردن
abode U پیشگویی کردن
prophecy U پیغمبری پیشگویی
self fulfilling prophecy U پیشگویی کامبخش
foretoken U پیشگویی کردن
prophecies U پیغمبری پیشگویی
prophetic U مبنی بر پیشگویی
oracles U وحی پیشگویی
oracle U وحی پیشگویی
foretold U پیشگویی کرد
portend U پیشگویی کردن
predicting U پیشگویی کردن
predict U پیشگویی کردن
forespeak U پیشگویی کردن
portends U پیشگویی کردن
portending U پیشگویی کردن
portended U پیشگویی کردن
prophetical U متضمن پیشگویی
bode U پیشگویی کردن
prophesier U پیشگویی کننده
fatidic U متضمن پیشگویی
presignify U پیشگویی کردن
predictor U پیشگویی کننده
foretell U پیشگویی کردن
foretelling U پیشگویی کردن
vatic U از روی پیشگویی
foretells U پیشگویی کردن
vaticinate U پیشگویی کردن
vatical U از روی پیشگویی
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
budget forecasting model U مدل پیشگویی بودجهای
prophesied U غیبگویی یا پیشگویی کردن
anticipative U دارای قدرت پیشگویی
prophesies U غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesy U غیبگویی یا پیشگویی کردن
auspicate U گشودن پیشگویی کردن
prophesying U غیبگویی یا پیشگویی کردن
soothsay U طالع دیدن پیشگویی کردن
oneiromancy U تفال و پیشگویی از روی خواب
spearman brown prophecy formula U فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
necrologist U متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
prognosticative or ticatory U خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
pyromancy U اتش بینی جادوگری با اتش
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
by the instrumentality of U بوسیله
with U بوسیله
perprep U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
at the hand of U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
of U بوسیله
by U بوسیله
via U بوسیله
per U بوسیله
by dint of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
municipally U بوسیله شهرداری
hydromancy U تفال بوسیله اب
electrically U بوسیله برق
per pais U بوسیله کشور
by depty U بوسیله نماینده
by wire U بوسیله تلگراف
per pais U بوسیله مملکت
by the f. U بوسیله لمس
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pouring U تراوش بوسیله ریزش
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
churns U بوسیله اسباب گردنده
pipage U ترابری بوسیله لوله
intuitively U بوسیله درک مستقیم
pours U تراوش بوسیله ریزش
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pipeage U ترابری بوسیله لوله
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
postage U حمل بوسیله پست
poured U تراوش بوسیله ریزش
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
churned U بوسیله اسباب گردنده
churn U بوسیله اسباب گردنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com