Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
precursory
U
وابسته به پیشرو بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
hinges
U
وابسته بودن
appertained
U
وابسته بودن
appertaining
U
وابسته بودن
depends
U
وابسته بودن
appertains
U
وابسته بودن
depended
U
وابسته بودن
pertains
U
وابسته بودن
appertain
U
وابسته بودن
pertained
U
وابسته بودن
pertain
U
وابسته بودن
hinge
U
وابسته بودن
depend
U
وابسته بودن
regard
U
وابسته بودن به نگریستن
regarded
U
وابسته بودن به نگریستن
interrelating
U
وابسته بهم بودن
interrelates
U
وابسته بهم بودن
interrelate
U
وابسته بهم بودن
regards
U
وابسته بودن به نگریستن
interdepend
U
وابسته بهم بودن
to be reliant on somebody
[something]
U
وابسته بودن به کسی
[چیزی]
to rely on somebody
[something]
U
وابسته بودن به کسی
[چیزی]
to be dependent on somebody
[something]
U
وابسته بودن به کسی
[چیزی]
to depend on somebody
[something]
U
وابسته بودن به کسی
[چیزی]
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
right wing to ward
U
پیشرو
forward-looking
U
پیشرو
harbingers
U
پیشرو
postillion
U
پیشرو
precursor
U
پیشرو
postilion
U
پیشرو
right wing toward
U
پیشرو
advance guard
U
پیشرو
front man
U
پیشرو
harbinger
U
پیشرو
futuristic
U
پیشرو
forerunners
U
پیشرو
vans
U
پیشرو
avant courier
U
پیشرو
front men
U
پیشرو
file leader
U
پیشرو
fascia
U
پیشرو
heralds
U
پیشرو
heralding
U
پیشرو
fascias
U
پیشرو
heralded
U
پیشرو
herald
U
پیشرو
forerunner
U
پیشرو
outrider
U
پیشرو
outriders
U
پیشرو
chief
U
پیشرو
precursors
U
پیشرو
chiefs
U
پیشرو
vanward
U
پیشرو
progressive
U
پیشرو
foregoer
U
پیشرو
outrunner
U
پیشرو
antecessor
U
پیشرو
van
U
پیشرو
fugleman
U
پیشرو
left for ward
U
در فوتبال پیشرو چپ
left wing for ward
U
پیشرو دست چپ
trailing
U
پیشقدم پیشرو
leading region
U
نواحی پیشرو
avant-garde
U
پیشرو و موجد
leading sectors
U
بخشهای پیشرو
avant garde
U
پیشرو و موجد
advance detachment
U
قسمت پیشرو
brand leader
U
پیشرو در بازار
leadden limbs
U
پیشرو راهنما
fugle
U
پیشرو شدن
trail
U
پیشقدم پیشرو
leader merchandising
U
پیشرو در عرضه
billeting party
U
گروه پیشرو
forward motion
U
جنبش پیشرو
flag ship
U
کشتی پیشرو
trailed
U
پیشقدم پیشرو
market leader
U
پیشرو بازار
rear takedown with single leg tackel
U
افلاک پیشرو
progenitor
U
اجداد پیشرو
trails
U
پیشقدم پیشرو
pathfinder
U
پیشرو کاشف
advance party
U
گروه پیشرو
progressive education
U
ازمون پیشرو
advance party
U
قسمت پیشرو
progenitors
U
اجداد پیشرو
pathfinders
U
پیشرو کاشف
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
right wing forward
U
پیشرو دست راست
leader pricing
U
پیشرو در قیمت گذاری
beach party
U
گروه پیشرو اب خاکی
head
U
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
By international standards Germany maintains a leading role.
U
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
leading indicators
U
شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
ablest
U
لایق بودن مناسب بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
owed
U
مدیون بودن مرهون بودن
inhere
U
جبلی بودن ماندگار بودن
stravaig
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
stravage
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
owes
U
مدیون بودن مرهون بودن
pend
U
معوق بودن بی تکلیف بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
owe
U
مدیون بودن مرهون بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
to stand for
U
نامزد بودن هواخواه بودن
slouching
U
خمیده بودن اویخته بودن
abler
U
لایق بودن مناسب بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
agreeing
U
متفق بودن همرای بودن
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
moon
U
سرگردان بودن اواره بودن
agree
U
متفق بودن همرای بودن
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com