Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pedestrian
U
وابسته به پیاده روی مبتذل
pedestrians
U
وابسته به پیاده روی مبتذل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
vulgar
U
مبتذل
platitudinarian
U
مبتذل
platitudinous
U
مبتذل
trite
U
مبتذل
trivial
U
مبتذل
well-worn
U
مبتذل
well worn
U
مبتذل
hackneyed
U
مبتذل
trity
U
مبتذل
copybook
U
مبتذل
tatty
U
مبتذل
exoterical
U
مبتذل
stale
U
مبتذل
hach
U
مبتذل
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
prosaism
U
مبتذل نویسی
tags
U
گفته مبتذل
banal
U
مبتذل معمولی
tags
U
مثال مبتذل
hach
U
مبتذل کردن
trivialised
U
مبتذل کردن
trivialism
U
چیز مبتذل
trivialises
U
مبتذل کردن
trivialising
U
مبتذل کردن
trivialize
U
مبتذل کردن
trivialized
U
مبتذل کردن
trivializes
U
مبتذل کردن
tag
U
گفته مبتذل
tag
U
مثال مبتذل
trivializing
U
مبتذل کردن
truistic
U
بدیهی مبتذل
commonplace
U
معمولی مبتذل
stale
U
مبتذل کردن
cliche
U
کلمه مبتذل
everyday
U
معمولی مبتذل
humdrum
U
ملالت مبتذل
hackney
U
مبتذل کردن زیاداستعمال شده
potboiler
U
هنرمند یا کار هنری مبتذل
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
bromides
U
نمک الی یامعدنی اسید هیدروبرمیک افهار یا بیان مبتذل
bromide
U
نمک الی یامعدنی اسید هیدروبرمیک افهار یا بیان مبتذل
potboil
U
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
vulgarize
U
پست کردن مبتذل کردن
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
footpaths
U
پیاده رو
walkway
U
پیاده رو
walkways
U
پیاده رو
foot bridge
U
پل پیاده رو
infantry
U
پیاده
pedestrian
U
پیاده
impledge
U
پیاده
sidewalks
U
پیاده رو
side walk
U
پیاده رو
footpath
U
پیاده رو
path
U
پیاده رو
infantry man
U
پیاده
foot bank
U
پیاده رو
paths
U
پیاده رو
sidewalk
U
پیاده رو
pignorate
U
پیاده
peripatetic
U
پیاده رو
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
walk
U
پیاده رو
walks
U
پیاده رو
dismounted
U
پیاده
footer
U
پیاده رو
on of
U
پیاده
foot slogger
U
پیاده
afoot
U
پیاده
pavement
U
پیاده رو
pavements
U
پیاده رو
footway
U
پیاده رو
walked
U
پیاده رو
foot infantry
U
پیاده
ganway
U
پل پیاده رو
pedestrians
U
پیاده
banquette
U
نیمکت پیاده رو
knight of the road
U
راهزن پیاده
foot passenger
U
مسافر پیاده
infantry man
U
سرباز پیاده
dismounts
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
walkabout
U
مسافرت پیاده
ganger
U
مسافر پیاده
foot infantry
U
پیاده نظام
zebra crossing
U
خط عابر پیاده
zebra crossings
U
خط عابر پیاده
demodulation
U
پیاده کردن
demodulator
U
پیاده کننده
to walk . To go on foot.
U
پیاده رفتن
set down
U
پیاده کردن
infantry
U
سرباز پیاده
pignorate
U
پیاده شطرنج
dismount
U
پیاده کردن
walkabouts
U
گردش پیاده
walkabouts
U
مسافرت پیاده
impledge
U
پیاده شطرنج
walkabout
U
گردش پیاده
take down
U
پیاده کردن
regiment of f.
U
هنگ پیاده
humping
U
پیاده روی
footbridges
U
پل پیاده روی
rifle man
U
سرباز پیاده
footsoldier
U
سرباز پیاده
disembarks
U
پیاده شدن
disembarks
U
پیاده کردن
pedestrianism
U
پیاده روی
hump
U
پیاده روی
humps
U
پیاده روی
armored infantry
U
پیاده زرهی
disembarking
U
پیاده شدن
wayfaring
U
پیاده روی
armored infantry
U
پیاده مکانیزه
disembark
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده شدن
disembarked
U
پیاده کردن
footpad
U
راهزن پیاده
torero
U
گاوباز پیاده
disembarkation
U
پیاده شدن
dismantlement
U
پیاده کردن
implementation
U
پیاده سازی
disembarking
U
پیاده کردن
foot passenger
U
پیاده پا رهسپار
to get off
U
پیاده شدن از
to go on foot
U
پیاده رفتن
footbridge
U
پل پیاده روها
foot slugger
U
سرباز پیاده
footbridge
U
پل پیاده روی
to pad aroad
U
پیاده رفتن
to pad the hoof
U
پیاده رفتن
to ride shanks's mare
U
پیاده رفتن
footbridges
U
پل پیاده روها
disembarked
U
پیاده شدن
promotion
U
ترفیع پیاده
alight
U
پیاده شدن
dismantle
U
پیاده کردن
mechanized
U
پیاده زرهی
wayfarers
U
مسافر پیاده
on foot
U
پای پیاده
pad
U
دزد پیاده
grabby
U
سرباز پیاده
on foot
U
به صورت پیاده
pads
U
دزد پیاده
alighted
U
پیاده شدن
to pad it
U
پیاده رفتن
turnable foot bridge
U
پل پیاده رو گردان
get down
U
پیاده شدن
promotions
U
ترفیع پیاده
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
alights
U
پیاده شدن
kerbs
U
جدول پیاده رو
alighting
U
پیاده شدن
hike
U
پیاده روی
hiked
U
پیاده روی
hikes
U
پیاده روی
hiking
U
پیاده روی
skirmisher
U
پیاده نظام
kerb
U
حاشیه پیاده رو
pawns
U
پیاده شطرنج
infantry
U
پیاده نظام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com