Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multiple-choice
U
وابسته به پرسش چند پاسخی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interrogatively
U
بشکل پرسش بطور پرسش
responsive
U
پاسخی
torpor
U
بی پاسخی
refractory period
U
دوره بی پاسخی
to be at a loss for an answer
U
پاسخی نداشتن
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
relative refractory period
U
دوره بی پاسخی نسبی
absolute refractory period
U
دوره بی پاسخی مطلق
no reply was given him
U
هیچ پاسخی به او داده نشد
his appeal met no response
U
پاسخی پدر خواست که اوترسید
holds
U
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
hold
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
hold
U
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
queries
U
پرسش
items
U
پرسش
item
U
پرسش
questions
U
پرسش
querying
U
پرسش
queried
U
پرسش
question
U
پرسش
questioned
U
پرسش
query
U
پرسش
test item
U
پرسش
leadingquestion
U
پرسش راهنما
cross-examining
U
پرسش کردن از
inquiry
U
پرسش بازجویی
floorer
U
پرسش سخت
cross-examination
U
پرسش و مقابله
cross-examinations
U
پرسش و مقابله
poseur
U
پرسش دشوار
questioned
U
تردید پرسش
interrogator
U
پرسش کننده
catechize
U
از راه پرسش
interrogators
U
پرسش کننده
questioningly
U
پرسش کنان
inquiries
U
پرسش بازجویی
cross-examines
U
پرسش کردن از
cross-examined
U
پرسش کردن از
cross-examine
U
پرسش کردن از
question
U
تردید پرسش
questionary
U
پرسش نامه
questtioningly
U
پرسش کنل
questions
U
تردید پرسش
question marks
U
پرسش نشان
question mark
U
پرسش نشان
catechist
U
ازراه پرسش
catechise
U
از راه پرسش
debrief
U
پرسش کردن
posers
U
پرسش دشوار
interrogatively
U
ازراه پرسش
oblique question
U
پرسش غیرمستقیم
item difficulty
U
دشواری پرسش
item validity
U
اعتبار پرسش
item analysis
U
تحلیل پرسش
debriefs
U
پرسش کردن
debriefed
U
پرسش کردن
item selection
U
پرسش گزینی
poser
U
پرسش دشوار
point of interrogation
U
نشان پرسش
indirect question
U
پرسش غیرمستقیم
interrogarive pronoun
U
ضمیر پرسش
in an interrogatory tone
U
با لحن پرسش
poseurs
U
پرسش دشوار
interogation mark
U
نشان پرسش
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
catechise
U
از راه پرسش یاددادن
multiple choice item
U
پرسش چند گزینهای
item discrimination index
U
ضریب افتراق پرسش
to overwhelm with questions
U
غرق پرسش کردن
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
inquiry
U
پرسش بازجویی رسیدگی
catechize
U
از راه پرسش یاددادن
inquiries
U
پرسش بازجویی رسیدگی
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
quiz
U
شوخی پرسش و ازمون
quizzes
U
شوخی پرسش و ازمون
this very question
U
دقیقا همین پرسش
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
leading questions
U
پرسش راهنمایی کننده
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
leading question
U
پرسش راهنمایی کننده
leap frog test
U
آزمایش پرسش قورباغه
circularize
U
پرسش نامه فرستادن
status enquiry
U
پرسش نامه وضعیت
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
enquires
U
پرسش کردن جویا شدن
inquire
U
پرسش کردن جویا شدن
inquisitorial
U
مقرون به سخت گیری در پرسش
inquires
U
پرسش کردن جویا شدن
enquired
U
پرسش کردن جویا شدن
inquired
U
پرسش کردن جویا شدن
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
resolveme this
U
این پرسش را پاسخ دهید
status enquiry
U
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
this act provoked my inquiry
U
این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p any one with question
U
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
... if you don't mind my asking
U
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
to p angone with questions
U
با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
opened
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics
U
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
relational database management system
U
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts
<idiom>
U
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
image
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
U
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
queried
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
dogmatism
U
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiringly
U
تحقیق کنان پرسش کنان
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
languages
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
diphtheric
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
pyrexic
U
وابسته به تب
elysian
U
وابسته به
federates
U
وابسته
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
adjective
U
وابسته
akin
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
of kin
U
وابسته
wedded
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
febile
U
وابسته به تب
levitical
U
وابسته به
pertaining
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
federating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
germane
U
وابسته
dependant
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com