English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pontifical U وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pontificalia U جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
cathedratic U وابسته بکرسی بامقام اسقفی
diocesan U وابسته به قلمرو اسقف
archdiocesan U وابسته بقلمرو اسقف اعظم
prelatic U وابسته به اسقف بزرگ متران وار
episcopacy U مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
dress guard U اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
prelatism U اسقفی
bishopric U اسقفی
bishopric U مقام اسقفی
episcopate U رتبه اسقفی
prelacy U مقام اسقفی
diocesan U جزوحوزه اسقفی
mitering U استعمال تاج اسقفی
mitering U انتصاب بمقام اسقفی
crosier U عصای اسقفی یاکشیشی
mitring U انتصاب بمقام اسقفی
mitring U استعمال تاج اسقفی
see U مقر یا حوزه اسقفی
episcopalians U پیرو کلیسای اسقفی
sees U مقر یا حوزه اسقفی
episcopalian U پیرو کلیسای اسقفی
crozier U عصای اسقفی یاکشیشی
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
bishop U اسقف
bishops U اسقف
metropolitan bishop U سر اسقف
episcopal U مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
pontify U سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
archdeacons U معاون اسقف
provisor U اسقف نافرخرج
archdeacon U معاون اسقف
diocese U اسقف نشین
diocese U قلمرو اسقف
archbshop U اسقف بزرگ
dioceses U قلمرو اسقف
prince bishop U شاهزاده اسقف
mitres U تاج اسقف
primate of england U سر اسقف YORK
miters U تاج اسقف
prelature U اسقف نشین
miter U تاج اسقف
dioceses U اسقف نشین
mitre U تاج اسقف
prelatess U زن اسقف یا متران
archbishops U اسقف اعظم
archbishop U اسقف اعظم
pastoralism U روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
pontificates U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificated U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificate U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificating U دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
hierarch U سرکشیش اسقف بزرگ
archbishopric U مقام یا قلمرو اسقف
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
archiepiscopal U متعلق به اسقف بزرگ
vestment U لباس رسمی اسقف
prelature U قلمرو اسقف اعظم
mitriform U مانند کلاه اسقف
miyred U مانند کلاه اسقف
prelatess U زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
patriarchate U مقام بطریق یا اسقف بزرگ
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
exarch U نایب السطنه اسقف اعظم
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
letters missive U نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
gremial U پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
pontificates U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated U اسقفی کردن فضل فروشی کردن
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
transvestites U زن جامه
toggery U جامه
apparel U جامه
rig U جامه
costume U جامه
vesture U جامه
swallow tail coat U جامه شب
overclothes U جامه رو
rigs U جامه
togs U جامه
liveries U جامه
rigged U جامه
transvestite U زن جامه
tog U جامه
livery U جامه
weeds U جامه
raiment U جامه
costumes U جامه
outwall U جامه
suit U جامه
costume U جامه
costumes U جامه ها
thing U جامه
habit U جامه
suits U جامه
suited U جامه
garment U جامه
habits U جامه
garments U جامه
monkhood dress U جامه
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
nether garment U زیر جامه
caddis U جامه ژنده
caddice U جامه ژنده
print dress U جامه چیت
sadly dressed U جامه غم پوشیده
neckline U یقهی جامه
the outward man U جامه یا تن ادمی
golds U جامه زری
undresses U جامه معمولی
night clothes U جامه خواب
change of clothes U جامه واگردان
luggage U جامه دان
night suit U جامه خواب
incognita U با جامه مبدل
suit case U جامه دان
night gown U خواب جامه
valise U جامه دان
undress U جامه معمولی
necklines U یقهی جامه
cilice U جامه مویی
weeds U جامه بوگی
proper dress U جامه شایسته
proper dress U جامه زیبا
bed clothes U جامه خواب
gear U الات جامه
small cloths U جامه بچگانه
kimono U جامه ژاپنی
kimonos U جامه ژاپنی
linen U جامه زبر
purple U جامه ارغوانی
clothes U جامه لباس
hosiery U جامه کش باف
habit U :جامه پوشیدن
garment U جامه رو رخت
garments U جامه رو رخت
geared U الات جامه
gears U الات جامه
samite U جامه زربفت
undressing U جامه معمولی
fur U جامه خزدار
scarlet U سرخ جامه
gold U جامه زری
furs U جامه خزدار
smalls U جامه بچگانه
he wears a new suit to day U امروز جامه
wooled U جامه پشمی
women's dres U جامه زنان
habits U :جامه پوشیدن
to [get] dress [ed] U جامه پوشیدن
to wear mourning U جامه ماتم
undies U زیر جامه
evite U زن کم جامه پوش
tog U جامه پوشاندن
habiliments U جامه ویژه
portmanteau U جامه دان
portmanteaus U جامه دان
oil coat U جامه مشمعی
garb U جامه پوشانیدن به
to habit U جامه پوشاندن
portmanteaux U جامه دان
disfrock U جامه از تن در اوردن
valises U جامه دان
dishabille U جامه خانگی
fatigue dress U جامه بیگاری
suit U جامه [کت و شلوار]
knock about clothes U جامه کار
robes U جامه بلند زنانه
robe U جامه بلند زنانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com