Perdic | وابسته به هواشناسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	meteorologic U	وابسته به هواشناسی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	aerographer's mate U	کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
	all weather air station U	ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
	phallic U	وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
	aerography U	هواشناسی
	climatology U	هواشناسی
	aerology U	هواشناسی
	weather U	هواشناسی
	weathered U	هواشناسی
	weathers U	هواشناسی
	hydro meterology U	هواشناسی
	meteorology U	هواشناسی
	weather bureau U	اداره هواشناسی
	weather intelligence U	اطلاعات هواشناسی
	weather map U	نقشه هواشناسی
	weather station U	ایستگاه هواشناسی
	meteorology U	علم هواشناسی
	climatological station U	ایستگاه هواشناسی
	weather stations U	ایستگاه هواشناسی
	aerography U	علم هواشناسی
	aerographer U	ثبات هواشناسی
	rocket sonde U	موشک هواشناسی
	rocket sonde U	راکت هواشناسی
	aerographer U	هواشناسی کشتی
	heavily overcast U	ابری متراکم [هواشناسی]
	heavily overcast U	ابری پوشیده [ هواشناسی]
	to overcast U	تیره شدن [هواشناسی]
	scattered clouds U	ابرهای پراکنده [هواشناسی]
	aerographer U	کمک افسر هواشناسی
	weather observation U	مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
	sunny with cloudy intervals <idiom> U	پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
	weather code U	پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
	cloudy with sunny intervals <idiom> U	پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
	collective U	جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
	syzygial U	وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
	bureaucratic U	وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
	olympian U	اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
	subglacial U	وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
	telepathic U	وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
	dialectological U	وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
	choral U	وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
	symbolic form U	علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
	vehicular U	وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
	puritanical U	وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
	phylar U	وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
	lexicographic U	وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
	sothic U	وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
	rectal U	وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
	kinetic U	وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
	monarchic U	وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
	erotic U	وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
	cliquy U	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
	supervisory U	وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
	cliquey U	وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
	lithic U	وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
	sister services U	یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
	frontal U	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
	zygose U	وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
	meteorograph U	دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
	weather central U	مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
	morphic U	وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
	hermitical U	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
	Neanderthal U	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
	associate U	وابسته وابسته کردن
	associated U	وابسته وابسته کردن
	associating U	وابسته وابسته کردن
	associates U	وابسته وابسته کردن
	physico chemical U	وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
	popliteal U	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
	epistemologycal U	وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
	poplitaeal U	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
	air station U	ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
	life cycle hypothesis U	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
	weather forecasts U	پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
	weather forecast U	پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
	federating U	وابسته
	plantar U	وابسته به کف پا
	pyretic U	وابسته به تب
	adjectives U	وابسته
	adjective U	وابسته
	attendants U	وابسته
	federates U	وابسته
	federated U	وابسته
	affiliate U	وابسته
	riverrine U	وابسته به
	pyrexic U	وابسته به تب
	pyrexial U	وابسته به تب
	interdependent U	وابسته
	akin U	وابسته
	attributable U	وابسته به
	federate U	وابسته
	pertianing U	وابسته
	thereof U	وابسته به ان
	congenerous U	وابسته
	comprador U	وابسته
	belonging U	وابسته ها
	attached U	وابسته
	cephalic U	وابسته به سر
	carpal U	وابسته به مچ
	cantabrigian U	وابسته به
	attache U	وابسته
	appurtenant U	وابسته
	germane U	وابسته
	dependent U	وابسته
	diphtheric U	وابسته به
	elysian U	وابسته به
	febile U	وابسته به تب
	of kin U	وابسته
	pertinent U	وابسته
	related U	وابسته
	affiliated U	وابسته
	affiliates U	وابسته
	affiliating U	وابسته
	monitorial U	وابسته به
	aquatic U	وابسته به اب
	commissarial U	وابسته به
	pertaining U	وابسته
	levitical U	وابسته به
	elfin U	وابسته به جن
	israelitish U	وابسته به
	hanger on U	وابسته
	attendant U	وابسته
	contingent U	وابسته
	messianic U	وابسته به
	wedded U	وابسته
	subordinates U	وابسته
	tuitionary U	وابسته به
	syncop U	وابسته به غش
	relevant U	وابسته
	dependants U	وابسته
	contingents U	وابسته
	subordinated U	وابسته
	correspondents U	وابسته
	sexual organs U	وابسته به
	correspondent U	وابسته
	subordinate U	وابسته
	thereof=of that U	وابسته به ان
	dependant U	وابسته
	subordinating U	وابسته
	relative U	وابسته
	folkish U	وابسته به فولکلور
	floricultural U	وابسته به گلکاری
	flexional U	وابسته به صرف
	folklorish U	وابسته به فولکلور
	galilean U	وابسته به گالیله
	gnomonic U	وابسته به شاخص
	glandulous U	وابسته به غدد
	glandulose U	وابسته به غدد
	gerontic U	وابسته به پیری
	geomantic U	وابسته به رمالی
	gasolinic U	وابسته به بنزین
	gregorian U	وابسته به گریگوری
	fetal U	وابسته به جنین
	dioecious U	وابسته به مگ س گیران
	diphtheritic U	وابسته به خناق
	dominical U	وابسته بخداوند
	dramaturgic U	وابسته به فن نمایش
	eleemosinary U	وابسته به صدقه
	eleemosynary U	وابسته به صدقه
	facultative U	وابسته به faculty
	eponymic U	وابسته به سرخاندان
	ethnical U	وابسته به نژادشناسی
	eugenic U	وابسته به به نژادی
	dipteran U	وابسته به دوبالان
	exegetic U	وابسته به تفسیر
	far eastern U	وابسته بخاوردور
	faunistic U	وابسته به جانوران
	ethnologic U	وابسته به نژادشناسی
	diametral U	وابسته بقطر
	iraqi U	وابسته به عراق
	ventilatory U	وابسته به بادگیر
	inferential U	وابسته به استنتاج
	trophic U	وابسته بتغذیه
	ventricular U	وابسته به شکم
	indic U	وابسته به هند
	incorporative U	وابسته به الحاق
	idiographic U	وابسته به مجاز
	ichthyic U	وابسته به ماهی
	inflexional U	وابسته به صرف
	infusorial U	وابسته به نمرویان
	inhibitive U	وابسته به جلوگیری
	iranian U	وابسته به ایران
	interrogatory U	وابسته به سئوال
	interoceptive U	وابسته به احشاء
	internuptial U	وابسته به عروسی
	interferential U	وابسته به دخالت
	intercollegiate U	وابسته بکالج ها
	inspectoral U	وابسته به بازرس ها
	inner directed U	درون وابسته
	icarian U	وابسته به ایکاروس
	iatric U	وابسته به پزشکی
	hypochondriacal U	وابسته به تهیگاه
	humnanist U	وابسته به بشردوستی
	horatian U	وابسته به هوراس
	homeric U	وابسته به هومر
	hippocratic U	وابسته به طب بقراط
	hematic U	وابسته به خون
	military attache U	وابسته نظامی
	haemic U	وابسته بخون
	gutturo nasal U	وابسته بگلووبینی
	hunnish U	وابسته به هونها