Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hermetic
U
وابسته به هرمس مصری کیمیایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chemicals
U
کیمیایی
alchemic
U
کیمیایی
alchemical
U
کیمیایی
chemical
U
کیمیایی
hermes
U
هرمس
herm
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermes
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
hermaphroditus
U
پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
sacred ibis
U
لک لک مصری
egyptian
U
مصری
hamite
U
مصری
egyptianize
U
مصری
Egyptian cotton
U
پنبه مصری
galingale
U
خولنجان مصری
pontic bean
U
باقلای مصری
Egyptian architecture
U
معماری مصری
balsam oil
U
روغن مصری
iceneumon
U
موش مصری
sistrum
U
عود مصری
hyssop
U
زوفای مصری
sycamore
U
انجیر مصری
sycamores
U
انجیر مصری
dyeweed
U
مینای مصری
pyracantha
U
خار مصری
egyptian architecture
U
معماری مصری
wild parsmip
U
شقاقل مصری
sothic year
U
سال خورشیدی مصری
Egyptian gorge
U
ابزار گچ بری مصری
maco
U
پنبه درجه یک مصری
neophron
U
کرکس سفید مصری
galanga
U
خولنجان مصری ریشه جوز
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
lotus
U
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
sexual organs
U
وابسته به
affiliates
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
federated
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
related
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
comprador
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
affiliating
U
وابسته
attached
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
aquatic
U
وابسته به اب
monitorial
U
وابسته به
elysian
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
tuitionary
U
وابسته به
commissarial
U
وابسته به
syncop
U
وابسته به غش
thereof
U
وابسته به ان
dependent
U
وابسته
attache
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
federate
U
وابسته
federates
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
federating
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
of kin
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
germane
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
akin
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
cantabrigian
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
relative
U
وابسته
relevant
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
subordinates
U
وابسته
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
subordinating
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
messianic
U
وابسته به
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
internuptial
U
وابسته به عروسی
acoustical
U
وابسته به شنوایی
landed
U
وابسته بزمین
gregorian
U
وابسته به گریگوری
interferential
U
وابسته به دخالت
emotive
U
وابسته به احساسات
degenerative
U
وابسته به انحطاط
intercollegiate
U
وابسته بکالج ها
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
gular
U
وابسته به مری
haemic
U
وابسته بخون
inflexional
U
وابسته به صرف
hematic
U
وابسته به خون
infusorial
U
وابسته به نمرویان
inner directed
U
درون وابسته
connubial
U
وابسته به زناشویی
marines
U
وابسته به دریانوردی
antichristian
U
وابسته به دجال
inspectoral
U
وابسته به بازرس ها
predial or prae
U
وابسته به زمین
materialistic
U
وابسته به مادیات
paralytic
U
وابسته به فلج
paralytics
U
وابسته به فلج
potamic
U
وابسته به رودها
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
generic
U
وابسته به تیره
inferential
U
وابسته به استنتاج
adipic
U
وابسته به چربی
irrigational
U
وابسته به ابیاری
glandulous
U
وابسته به غدد
glandulose
U
وابسته به غدد
anginal
U
وابسته به گلودرد
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
isthmian
U
وابسته به باریکه
aortal
U
وابسته بشاهرگ
aortic
U
وابسته بشاهرگ
isthmic
U
وابسته به باریکه
gerontic
U
وابسته به پیری
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
photic
U
وابسته به تولیدنور
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
aerological
U
وابسته بهواشناسی
interoceptive
U
وابسته به احشاء
affiliated company
U
شرکت وابسته
pocky
U
وابسته به ابله
air attache
U
وابسته هوایی
interrogatory
U
وابسته به سئوال
iranian
U
وابسته به ایران
gnomonic
U
وابسته به شاخص
plumbous
U
وابسته به سرب
altitudinal
U
وابسته به اوج
pleural
U
وابسته به شامه شش
platinic
U
وابسته به پلاتین
iraqi
U
وابسته به عراق
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
army attache
U
وابسته نظامی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
scientific
U
وابسته بعلم
iatric
U
وابسته به پزشکی
hunnish
U
وابسته به هونها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com