Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holarctic
U
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
northing
U
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north by cast
U
میان شمال و شمال شرقی
north-west
U
شمال غربی در شمال غرب
north east
U
شمال شرق شمال شرقی
north west
U
شمال غرب شمال غربی
north-east
U
شمال شرقی در شمال شرق
north north east
U
میان شمال و شمال خاور
northeast
U
شمال شرقی شمال شرق
northwest
U
شمال غرب شمال غربی
lapland
U
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
Nordic
U
وابسته به شمال اروپا
polar
U
وابسته به قطب شمال وجنوب
moorish
U
وابسته به اهالی شمال افریقا
arctic
U
وابسته بقطب شمال سرد
north-eastern
U
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
upstate
U
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
north
U
شمال
northerly
U
شمال
north
U
در شمال
north
<adj.>
U
شمال
northern
U
ساکن شمال
North Pole
U
قطب شمال
north-west
U
شمال غرب
northeast
U
شمال خاوری
arctic
U
قطب شمال
north wind
U
باد شمال
compass rose
U
شمال نما
compass north
U
شمال مغناطیسی
north-westerly
U
شمال غربی
northwest
U
شمال باختری
ina northerly direction
U
سوی شمال
northbound
U
عازم شمال
epsilon bootis
U
رایت شمال
northerners
U
اهل شمال
northerner
U
اهل شمال
northeastward
U
شمال شرقی
north east
U
شمال خاور
north
U
روبه شمال
north
U
باد شمال
northerly
U
به سمت شمال
northeastern
U
شمال شرقی
northwardly
U
سوی شمال
true north
U
شمال جغرافیایی
north-eastern
U
از شمال خاوری
Libya
U
شمال افریقا
north-easterly
U
شمال شرقی
north easterly
U
شمال شرقی
north western
U
شمال غربی
north-western
U
شمال غربی
northwestern
U
شمال غربی
arcturus
U
نگهبان شمال
the north pole
U
قطب شمال
magnetic north
U
شمال مغناطیسی
true north
U
شمال واقعی
north westerly
U
شمال غربی
true north
U
شمال حقیقی
north east
U
در شمال خاور
north-westerly
U
در شمال باختر
NW
U
شمال غربی
north west
U
شمال باختر
north westerly
U
در شمال باختر
grid north
U
شمال شبکه
north-eastern
U
رو به شمال شرق
north-east
U
شمال شرق
rubicon
U
رودی در شمال ایتالیا
northwestwards
U
بطرف شمال غربی
Arctic Circle
U
مدار قطب شمال
ina northerly direction
U
بطرف شمال شمالا
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
magnetic north pole
U
قطب شمال مغناطیسی
ice foot
U
دیواره یخ درنواحی شمال
compass north
U
شمال قطب نما
north light roof
U
بام شمال نور
north easter
U
باد شمال خاور
northwards
U
بسوی شمال شمالا
northwardly
U
بطرف شمال شمالی
north-eastern
U
به سوی شمال شرق
northernmost
U
دورترین محل در شمال
smew
U
مرغابی شمال اروپاواسیا
NW
U
مخفف شمال غرب
celestial north pole
U
قطب شمال عالم
north wester
U
باد شمال باختر
upstater
U
اهل شمال استان
northward
U
بسوی شمال شمالا
norther
U
بیشتر بطرف شمال
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
northeastern
U
مربوط به شمال شرقی
northeaster
U
باد شمال خاوری
northwester
U
طوفان شمال غربی
northeaster
U
نسیم شمال شرقی
northwester
U
باد شمال غربی
uptown
U
واقع در محلات شمال شهر
barbary
U
کشوران اسلامی شمال افریقا
piedmont
U
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
low dutch
U
زبان شمال المان و هلندی
steelhead
U
ماهی ازاد شمال امریکا
narwal
U
نهنگ دریایی قطب شمال
narwhale
U
نهنگ دریایی قطب شمال
narwhal
U
نهنگ دریایی قطب شمال
moor
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moored
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moors
U
اهل شمال افریقا مسلمان
euroclidon
U
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
lemmings
U
موش صحرایی قطب شمال
lemming
U
موش صحرایی قطب شمال
inkberry
U
درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander
U
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
The aircrafts was flying in a northerly direction.
U
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
white crappie
U
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
troy
U
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
fox grape
U
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
bald eagles
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagle
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
gadwall
U
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
new england
U
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
English style
U
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Nahavand
U
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
Ditterling
U
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
gyrocompass
U
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
azimuth
U
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
jackrabbit
U
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
true track
U
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
wimp
U
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Hispano-Moresque
U
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
zone
U
منطقه ناحیه
zones
U
منطقه ناحیه
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
rainfall area
U
منطقه بارش ناحیه بارندگی
altitude hole
U
ناحیه کور در منطقه دید رادار
arcturus
U
نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
rhaeto romanic
U
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
orbitonasal
U
وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
ranine
U
قورباغهای وابسته به ناحیه زیر نوک زبان
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
neritic
U
وابسته به منطقه یا کمربندساحلی
Tianjan
U
شهر تیانجان
[شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
toponymic
U
وابسته به نام یک محل یا منطقه
Quchan
U
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com