Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terminological
U
وابسته به مجموعه اصطلاحات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nomanclature
U
مجموعه اصطلاحات
nomenclature
U
مجموعه اصطلاحات نامگذاری
terminologies
U
لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
terminology
U
لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
computerese
U
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
terminological
U
وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
scrapbook
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbooks
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset
U
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block
U
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set
U
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
terminology
U
اصطلاحات
terminologies
U
اصطلاحات
architectural terms
U
اصطلاحات معماری
nomenelature
U
فهرست اصطلاحات
nautical terms
U
اصطلاحات دریایی
turkism
U
اصطلاحات ترکی
nomenclauture
U
فهرست اصطلاحات
grammatical term
U
اصطلاحات دستوری
terminology
U
اصطلاحات علمی یافنی
italicism
U
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
terminologies
U
اصطلاحات علمی یافنی
jargon
U
اصطلاحات مخصوص یک صنف
technic
U
اصطلاحات وقواعد فنی
botanical terms
U
اصطلاحات گیاه شناسی
inkhorn
U
دارای اصطلاحات قلنبه
medical terminology
U
اصطلاحات پزشکی یا طبی
minaei
U
از اصطلاحات داوری کاراته
briticism
U
اصطلاحات خاص انگلیس
technical
U
اصطلاحات وقواعد فنی
nomenclature
U
نام گذاری فهرست اصطلاحات
souithernism
U
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
patavinity
U
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
anglicist
U
متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
germanism
U
اصطلاحات ویژه زبان المانی
nomenclature
U
فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
technicalization
U
استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
cant
U
اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
ink hard terms
U
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua
U
زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
This dictionary has many examples of how idioms are used .
U
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
pidgins
U
انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
pidgin
U
انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
wimp
U
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
U
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
technicality
U
اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities
U
اصطلاحات فنی نکته فنی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
combination
U
مجموعه
assemblies
U
مجموعه
sets
U
مجموعه
batch
U
یک مجموعه
repertoire
U
مجموعه
yardage
U
مجموعه
caboodle
U
مجموعه
aggregate
U
مجموعه
batches
U
یک مجموعه
assortments
U
مجموعه
batch
U
مجموعه
aggregates
U
مجموعه
set
U
مجموعه
bundling
U
مجموعه
series
U
مجموعه
repertory
U
مجموعه
bundle
U
مجموعه
setting up
U
مجموعه
bundles
U
مجموعه
batches
U
مجموعه
assortment
U
مجموعه
code set
U
مجموعه رمز
subset
U
زیر مجموعه
product of sums
U
حاصلضرب مجموعه ها
data set
U
مجموعه داده ها
igniter train
U
مجموعه چاشنی
cluster of galaxies
U
مجموعه کهکشانی
null set
U
مجموعه تهی
universal set
U
مجموعه فراگیر
style sheet
U
مجموعه تعاریف
regular set
U
مجموعه منظم
null set
U
مجموعه پوچ
code
U
مجموعه قوانین
void set
U
مجموعه تهی
posts
U
مجموعه پستی
setting up
U
دوره مجموعه
sets
U
دوره مجموعه
posted
U
مجموعه پستی
post-
U
مجموعه پستی
set
U
دوره مجموعه
universal set
U
مجموعه جهانی
post
U
مجموعه پستی
working set
U
مجموعه دایر
codex
U
مجموعه قوانین
use case
U
مجموعه ای از رویدادها
set theory
U
نظریه مجموعه ها
nomenclature
U
مجموعه لغات
partial sum
U
پاره مجموعه
orthogonal set
U
مجموعه متعامد
complex
U
گروهه مجموعه
collection
U
اجتماع مجموعه
collections
U
اجتماع مجموعه
instruction set
U
مجموعه دستورالعمل
wiring
U
مجموعه سیم ها
dynamics
U
مجموعه نیروها
system
U
مجموعه سازمان
systems
U
مجموعه سازمان
television set
U
مجموعه تلویزیونی
bibliotheca
U
مجموعه کتب
bijouterie
U
مجموعه جواهرات
test battery
U
مجموعه ازمون
set theory
U
تئوری مجموعه ها
libraries
U
مجموعه فایل ها
set
U
مجموعه
[ریاضی]
master plans
U
نقشه مجموعه
library
U
مجموعه فایل ها
complexes
U
گروهه مجموعه
library routine
U
روال مجموعه ها
omnium gatherum
U
مجموعه اشیا
canonical ensemble
U
مجموعه بندادی
end product
U
مجموعه قطعات
empty set
U
مجموعه تهی
mail application programming interface
U
مجموعه استانداردها
cable block
U
مجموعه کابل
omnium gatherum
U
مجموعه اشخاص
triads
U
مجموعه سه تایی
working set
U
مجموعه کاری
master plan
U
نقشه مجموعه
cuspidation
U
مجموعه تیزه ها
gymnasium
U
مجموعه ورزشی
gymnasiums
U
مجموعه ورزشی
character set
U
مجموعه علائم
proper subset
U
زیر مجموعه
MAPI
U
مجموعه استانداردها
triad
U
مجموعه سه تایی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
temporary data set
U
مجموعه داده موقتی
microprogram
U
مجموعه زیر دستورات
generation data set
U
مجموعه دادههای تولیدی
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
general aptitude test battery
U
مجموعه ازمون استعدادعمومی
thesauruses
U
قاموس مجموعه اطلاعات
null
U
مجموعه حاوی صفرها
ribbing
U
مجموعه رگبرگهای برگ
hayes command set
U
مجموعه فرمانهای هیز
thesaurus
U
قاموس مجموعه اطلاعات
data set ready
U
امادگی مجموعه داده ها
data set organization
U
سازماندهی مجموعه داده ها
data set name
U
نام مجموعه داده ها
machine instruction set
U
مجموعه دستورالعمل ماشین
numbers
U
مجموعه مقادیر مجاز
relative complement
U
تفاضل
[مجموعه]
[ریاضی]
set-theoretic difference
U
تفاضل
[مجموعه]
[ریاضی]
condominium
U
مجموعه های آپارتمانی
gatb
U
مجموعه ازمون استعدادعمومی
series
U
[مجموعه نقش و نگاره ها]
set diagram
[e.g. Euler or Venn diagram]
U
نمودار مجموعه
[ریاضی]
superset
U
مجموعه مرجع
[ریاضی]
ranges
U
مجموعه مقادیر مجاز
Intersection
[set theory]
U
اشتراک
[مجموعه]
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com