English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
factorial U وابسته به عامل یاکارخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gunsmithery U دکان یاکارخانه تفنگ سازیgunman
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
laboratorian U کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
take to pieces U پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
amino U حاوی ریشهء امین وابسته به عامل امین
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
agencies U عامل
agents U عامل
propellant U عامل
agency U عامل
agent U عامل
parameters U عامل
elements U عامل
element U عامل
actions U عامل
action U عامل
procurators U عامل
procurator U عامل
propellent U عامل
doers U عامل
doer U عامل
operative U عامل
operatives U عامل
operators U عامل
parameter U عامل
principals U عامل
principal U عامل
factor U عامل
factors U عامل
operator U عامل
agent representative U عامل
acting U عامل
coagent U هم عامل
assignee U عامل
functionery U عامل
active U عامل
device U عامل
devices U عامل
operating U عامل
v factor U عامل وی
operant U عامل
propellants U عامل
attorneys U عامل
attorney U عامل
operating systems U سیستم عامل
blowing agent U عامل پف کننده
structure factor U عامل ساختار
addition agent U عامل افزودنی
blister agent U عامل تاول زا
operating system U سیستم عامل
OS U سیستم عامل
anticrop agent U عامل ضد غلات
adhesion agent U عامل چسبندگی
air entraining agent U عامل هوادهنده
pesticide U عامل ضد طاعون
precipitant U عامل رسوب
precipitating factor U عامل اشکارساز
depressant U عامل پریشانی
demasking agent U عامل عریانساز
psychochemical agent U عامل عصبی
pesticides U عامل ضد طاعون
managing directors U مدیر عامل
cyanogen agent U عامل سیانید
safety factor U عامل تامین
chemical agent U عامل شیمیایی
sealant U عامل درزگیر
self execuiting U عامل فی نفسه
sense organ U عامل احساس
noise U عامل مخل
characteristic action U عامل مشخصه
biological agent U عامل میکربی
biological agent U عامل زیستی
noises U عامل مخل
releasing agent U عامل رهاکننده
reducing agent U عامل کاهنده
pull device U عامل کششی
developer agent U عامل فهور
managing director U مدیر عامل
mouthpieces U سخنگو عامل
mouthpiece U سخنگو عامل
common factor U عامل مشترک
combination influence U عامل ترکیبی
reducer U عامل کم کننده
bleaching agent U عامل رنگبر
active material U مواد عامل
parasiticide U عامل طفیلی کش
hypo U عامل محرک
agent U عامل اطلاعاتی
human factor U عامل انسانی
agent U واسطه عامل
prime mover U عامل محرک کل
prime movers U عامل محرک کل
growth factor U عامل رشد
preventive U عامل جلوگیری
general factor U عامل عمومی
galactogogue U عامل شیرزایاشیرافزا
lacrimatory factor U عامل اشک زا
fusing agent U عامل ذوب
idle characters U کاراکترهای عامل
igniting agent U عامل احتراق
oxidizing agent U عامل اکسنده
oxidizing agent U عامل اکسیداسیون
operating system/ U سیستم عامل دو
operating handle U دستگیره عامل
operating agency U شعبه عامل
masking agent U عامل پوشاننده
limiting factor U عامل محدودکننده
agents U عامل اطلاعاتی
agents U واسطه عامل
interleave factor U عامل جاگذاری
insurance agent U عامل بیمه
impelent U عامل محرک
foaming agent U عامل کف زای
fixing agent U عامل تثبیت
dispersing agent U عامل پاشنده
disbursing officer U افسر عامل
aborticide U عامل سقط
absorbing agent U عامل جذب
accountable disbursing officer U افسر عامل
acid function U عامل اسیدی
acting company U شرکت عامل
active defense U پدافند عامل
leavens U عامل کارگر
leavening U عامل کارگر
leaven U عامل کارگر
active defense U دفاع عامل
distilled mustard U عامل خردلی
reactors U عامل واکنش
firing device U عامل منفجرکننده
factorization U عامل بندی
factoring agent U عامل تنزیل
factoring U عامل یابی
factor of safety U عامل اطمینان
factor of safety U عامل تامین
factor of production U عامل تولید
extrinsic factor U عامل خارجی
executive agent U عامل اجرایی
dual agent U عامل دو جانبه
distractor U عامل حواسپرتی
reactor U عامل واکنش
active element U عنصر عامل
effective U عامل موثر
passive U غیر عامل
potential U عامل بالفعل
potential U عامل بالقوه
be-all and end-all U عامل عمده
working fluid U سیال عامل
executive U مدیر عامل
unique factor U عامل یگانه
absorbent U عامل جذب
executives U مدیر عامل
coefficient U عامل مشترک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com