English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ich nographic U وابسته به طراحی و زمینه سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ichnographic U وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
intrigue U زمینه سازی
intrigues U زمینه سازی
planning U زمینه سازی
ichnography U زمینه سازی
intriguing U زمینه سازی
plat U نقشه کشی زمینه سازی
tusche U جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
ttl U استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
desert U [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
dedicated U تابع منط قی که رد طراحی سخت افزار پیاده سازی شده است . معمولاگ یک کار یا مدار
simscript U زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
inversion U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions U تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
middle distance U فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
keramic Šetc U وابسته به سفال سازی
dismissive U وابسته به مرخص سازی
association U وابستگی وابسته سازی
argument association U وابسته سازی نشانوند
incubative U وابسته بجوجه سازی
associations U وابستگی وابسته سازی
frostwork U نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
ceramic U وابسته به سفال سازی سفالینی
improvisatorial U وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
hymnologic U وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
improvisatory U وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
optometric U وابسته به میزان دید و عینک سازی
nubus U NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
computer aided design U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cads U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad U طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
tone-on-tone U [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
partitions U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition U بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
conspectus U زمینه
context U زمینه
contexts U زمینه
ichnograph U زمینه
tendencies U زمینه
tendency U زمینه
predispositions U زمینه
ground U زمینه
basis U زمینه
predisposition U زمینه
backgrounds U پس زمینه
sketch U زمینه
background U زمینه
settings U زمینه
setting U زمینه
ground note U نت زمینه
background U پس زمینه
backgrounds U زمینه
outlining U زمینه
outlined U زمینه
designs U زمینه
sketched U زمینه
sketches U زمینه
design U زمینه
outlines U زمینه
flash color U زمینه
flat paint U زمینه
terrain U زمینه
outline U زمینه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
background printing U چاپ پس زمینه
background current U جریان زمینه
contrasting U رنگ زمینه
background process U فرایندهای پس زمینه
background radiation U تابش زمینه
background communication U ارتباط پس زمینه
themes U ریشه زمینه
theme U ریشه زمینه
background level U تراز زمینه
in this connextion U دراین زمینه
contrasts U رنگ زمینه
background noise U صدای پس زمینه
ground colour U رنگ زمینه
contrasted U رنگ زمینه
background noise U اختلال پس زمینه
blue print U زمینه ابی
wherein U درچه زمینه
host crystal U بلور زمینه
predispose U زمینه را مهیاساختن
surveyed U زمینه یابی
main color U رنگ زمینه
groundwork U زمینه اساس
figure ground U شکل و زمینه
ground color U رنگ زمینه
matrixes U زمینه ملاط
matrix U زمینه ملاط
survey U زمینه یابی
background music U موسیقی پس زمینه
surveys U زمینه یابی
dominant design U زمینه اصلی
roots U سرچشمه زمینه
contrast U رنگ زمینه
protective ground U زمینه حفافتی
background sound U موسیقی پس زمینه
ambient U پس زمینه معمولی
root U سرچشمه زمینه
predisposing U زمینه را مهیاساختن
predisposes U زمینه را مهیاساختن
predisposed U زمینه را مهیاساختن
foreground U پیش زمینه
display background U زمینه نمایش
ambient music U موسیقی پس زمینه
contrasts U زمینه طرح و سایه
contrasting U زمینه طرح و سایه
spectrum of war U جنگ در تمام زمینه ها
survey research U پژوهش زمینه یاب
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
contrasted U زمینه طرح و سایه
spectrum of war U زمینه ها یا طیف جنگ
contrast U زمینه طرح و سایه
attitude survey U زمینه یابی نگرش
field U زمینه رزمی صحرایی
undertones U ته صدا موجود در زمینه
undertone U ته صدا موجود در زمینه
It is in short supply. U زمینه اش دربازار کم است
fielded U زمینه رزمی صحرایی
predisposing factor U عامل زمینه ساز
fields U زمینه رزمی صحرایی
field lens adjustment زمینه تنظیم لنز
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
To pave the way . To prepare the ground. U زمینه رافراهم ( هموار) کردن
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
foreground task U کار یا وفیفه پیش زمینه
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
color contrast U تضاد رنگی در زمینه فرش
draughtsmanship U طراحی
planning U طراحی
IAB U ل طراحی
Internet U ل طراحی
designs U طراحی
design U طراحی
graphic fitting U خط کش طراحی
architectonics U طراحی
ichnography U طراحی
roughing U طراحی
drafting machine U خط کش طراحی
designing U طراحی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
grillage U زمینه و طرح مشبک توری و غیره
scenario U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
scenarios U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
cosmic microwave radiation background U زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
This painting has a green background. U زمینه این تابلو سبز است
sketched U طراحی کلیات
designing U حیله گر طراحی
system design U طراحی سیستم
design objective U هدف طراحی
design language U زبان طراحی
design costs U هزینههای طراحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com