Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
low-tech
U
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commercial attache
U
وابسته بازرگانی
maritime
U
وابسته به بازرگانی دریایی
monarchical
U
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
low-tech
U
دارای فنآوری ابتدایی
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
self sustaining
U
متکی به خود متکی به نیروی خود
conglomerations
U
اختلاط شرکتها
stockholders
U
سهامدار شرکتها
corporation tax
U
مالیات بر شرکتها
stockholder
U
سهامدار شرکتها
conglomeration
U
اختلاط شرکتها
merges
U
ادغام شرکتها
merge
U
ادغام شرکتها
hanger on
U
متکی بر
reliant
U
متکی
relier
U
متکی
anaclitic
U
متکی به
reposeful
U
متکی
pending
U
متکی
dress left
U
از چپ نظام یا از راست نظام
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
stockbroker
U
دلال سهام شرکتها
amalgamation
U
ادغام یا اختلاط شرکتها
net business saving
U
پس انداز خالص شرکتها
trusts
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
stockbrokers
U
دلال سهام شرکتها
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
self dependent
U
متکی بخود
self reliant
U
متکی بنفس
leaned
U
متکی شدن
lean
U
متکی شدن
to throw oneself on
U
متکی شدن بر
substantive
U
متکی بخود
memory dependent
U
متکی به حافظه
leans
U
متکی شدن
rest
U
متکی بودن به
rests
U
متکی بودن به
share list
U
صورت بهای سهام شرکتها
undistributed corporate profit
U
سود تقسیم نشده شرکتها
documenting
U
متکی به مدرک کردن
documented
U
متکی به مدرک کردن
document
U
متکی به مدرک کردن
self supporting country
U
کشور متکی به خود
to stand on one's own legs
U
متکی بخود بودن
interdependent
U
متکی یاموکول بیکدیگر
our
U
متکی یا مربوط بما
interdepend
U
بیکدیگر متکی بودن
hangs
U
متکی شدن بر طرزاویختن
hang
U
متکی شدن بر طرزاویختن
visitations
U
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitation
U
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
funicular
U
متکی برکشش طناب یا کابل
funiculars
U
متکی برکشش طناب یا کابل
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
communization
U
متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
he had no evidence to go upon
U
مدرکی نداشت که بدان متکی شود
arm's length
U
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
visitors
U
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitor
U
بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
courier
U
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
couriers
U
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
new marxism
U
مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
redundancy check
U
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
mercantile
U
بازرگانی
commercial
U
بازرگانی
commercial
<adj.>
U
بازرگانی
trading
U
بازرگانی
emporetic
U
بازرگانی
mercantile agent
U
بازرگانی
merchantry
U
بازرگانی
for-profit
<adj.>
U
بازرگانی
business
<adj.>
U
بازرگانی
commerce
U
بازرگانی
traded
U
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
بازرگانی
trade
U
بازرگانی
relating to business
<adj.>
U
بازرگانی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
systems
U
نظام
left d.
U
نظام به چپ
military
U
نظام
system
U
نظام
trends
U
نظام
chucks
U
سه نظام
chucked
U
سه نظام
chuck
U
سه نظام
trend
U
نظام
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
emporia
U
مرکز بازرگانی
volume of trade
U
حجم بازرگانی
sea borne commerce
U
بازرگانی دردریا
emporium
U
مرکز بازرگانی
trade mark
U
علامت بازرگانی
idiograph
U
نشان بازرگانی
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
commercial banks
U
بانکهای بازرگانی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
mart
U
مرکز بازرگانی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade secret
U
اسرار بازرگانی
merchant banks
U
بانک بازرگانی
emporiums
U
مرکز بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
internal trade
U
بازرگانی داخلی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
board of trade
U
وزارت بازرگانی
commercial bank
U
بانگ بازرگانی
merchant bank
U
بانک بازرگانی
trade secrets
U
اسرار بازرگانی
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
trade deficit
U
کسری بازرگانی
commercially
U
از راه بازرگانی
businesses
U
موسسه بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
business activity
U
فعالیت بازرگانی
business cycle
U
دور بازرگانی
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
quasi commercial
U
شبه بازرگانی
business union
U
اتحادیه بازرگانی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
chamber of commerce
U
اطاق بازرگانی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
jobbing
U
واسطه بازرگانی
board of trade
U
هیئت بازرگانی
merchant marine
U
ناوگان بازرگانی
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
bilateral trade
U
بازرگانی دو طرفه
domestic trade
U
بازرگانی داخلی
bill exchange
U
برات بازرگانی
business fluctuations
U
نوسانات بازرگانی
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
balance of trade
U
تراز بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
merchantman
U
کشتی بازرگانی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
conscription
U
نظام وفیفه
dragoons
U
سواره نظام
military service
U
نظام وفیفه
underdetermined system
U
نظام نامعین
system dynamics
U
پویائی نظام
sensorium
U
نظام حسی
phonology
U
نظام صوتی
serfdom
U
نظام دهقانی
open system
U
نظام باز
serfdom
U
نظام رعیتی
price system
U
نظام قیمتی
cavalry
U
سواره نظام
serfdom system
U
نظام رعیتی
dragoon
U
سواره نظام
communism
U
نظام اشتراکی
systematization
U
نظام دهی
mixed system
U
نظام مختلط
systems
U
نظام سیستم
miniature system
U
خرده نظام
military
U
مربوط به نظام
value system
U
نظام ارزشها
double standard
U
نظام دو معیاری
chucks
U
صفحه نظام
chucks
U
دستگاه نظام
chucked
U
صفحه نظام
chucked
U
دستگاه نظام
serfdom system
U
نظام سرفی
mnemonic system
U
نظام یادیار
modern system
U
نظام نوین
price system
U
نظام قیمت
systems analysis
U
نظام شناسی
tax system
U
نظام مالیاتی
taylorism
U
نظام تیلور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com