Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hiearchic
U
وابسته به سران روحانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hierarchy
U
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies
U
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
inquisitional
U
وابسته به دادگاه روحانی
sederunt
U
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
acephalon
U
حیوان راستهء بی سران
acephalous
U
حیوان راستهء بی سران
acephala
U
راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
mops
U
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mop
U
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopped
U
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopping
U
چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
grasshopper beam
U
تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
herdsman
U
روحانی
spiritual
U
روحانی
spiritually
U
روحانی
unworldly
U
روحانی
sacred
U
روحانی
ethereal
U
روحانی
spiritualist
U
روحانی
spiritualists
U
روحانی
heavenly
U
روحانی
herdsmen
U
روحانی
unfrocked
U
روحانی
clergyman
U
روحانی
marabou
U
روحانی
marabout
U
روحانی
anagogic
U
روحانی
etherean
U
روحانی
clergymen
U
روحانی
unwordly
U
روحانی
pater
U
پدر روحانی
pastorate
U
پیشوایی روحانی
spirilual nutriment
U
غذای روحانی
spiritualize
U
روحانی کردن
spiritual
U
روحانی معنوی
lays
U
غیر روحانی
lay
U
غیر روحانی
temporal
U
غیر روحانی
padre
U
پدر روحانی
padres
U
پدر روحانی
laywoman
U
زن غیر روحانی
charisma
U
جذبه روحانی
heavenliness
U
روحانی الوهیت
spirituality
U
عالم روحانی
copartnership
U
ردای روحانی
residentiary
U
روحانی مقیم
perdition
U
مرگ روحانی
hymns
U
سرود روحانی
hymn
U
سرود روحانی
prelacy
U
حکومت روحانی
pastors
U
پیشوای روحانی
hierarch
U
رئیس روحانی
etherealize
U
روحانی کردن
pastor
U
پیشوای روحانی
subdeacon
U
معاون گماشته روحانی
priests
U
روحانی کشیشی کردن
priest
U
روحانی کشیشی کردن
apostle
U
عالیترین مرجع روحانی
pneumatology
U
مبحث موجودات روحانی
twice born
U
تولدتازه روحانی یافته
goddaughters
U
دختر خواندهی روحانی
secularised
U
غیر روحانی کردن
gnosticism
U
فلسفه عرفانی یا روحانی
apostles
U
عالیترین مرجع روحانی
heaven
U
خدا عالم روحانی
secularizing
U
غیر روحانی کردن
secularizes
U
غیر روحانی کردن
secularize
U
غیر روحانی کردن
secularising
U
غیر روحانی کردن
laicism
U
غیر روحانی بودن
secularises
U
غیر روحانی کردن
secularized
U
غیر روحانی کردن
heavens
U
خدا عالم روحانی
spiritualization
U
جنبه روحانی دادن به
raptures
U
وجد روحانی ربایش
goddaughter
U
دختر خواندهی روحانی
rapture
U
شعف وخلسه روحانی
raptures
U
شعف وخلسه روحانی
spirituous
U
دارای حالت روحانی
religious
U
تارک دنیا روحانی
rapture
U
وجد روحانی ربایش
deconsecrate
U
غیر روحانی کردن
layman
U
شخص غیر روحانی
laymen
U
شخص غیر روحانی
secular songs
U
سرودهای غیر روحانی
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
gnostic
U
دارای اسرار روحانی نهانی
laity
U
مردم غیر روحانی ناشی
gnosis
U
دانش رازهای روحانی عرفان
spiritual
U
غیر مادی بطور روحانی
reborn
U
تغییر حالت روحانی یافته
regenerated
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
U
زندگی تازه و روحانی یافته
unfrock
U
از کسوت روحانی خارج شدن
defrock
U
خلع کسوت روحانی کردن
minor order
U
صفوف روحانی پایین درجه
regenerate
U
زندگی تازه و روحانی یافته
charism
U
عطیه الهی جذبه روحانی
disfrock
U
ازکسوت روحانی خارج شدن
regenerates
U
زندگی تازه و روحانی یافته
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
despiritualize
U
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
revest
U
جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
laicize
U
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
primate of all england
U
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
godmother
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
lay deacon
U
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
impropriate
U
حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
simony
U
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
imposition of hands
U
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
godchild
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchildren
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
to take orders
U
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
procuratrix
U
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
churchwardens
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian
U
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
totem
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
psalms
U
سرود روحانی سرود
psalm
U
سرود روحانی سرود
sexual organs
U
وابسته به
federated
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
hanger on
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
israelitish
U
وابسته به
tuitionary
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
attache
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
pertaining
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
elfin
U
وابسته به جن
febile
U
وابسته به تب
thereof
U
وابسته به ان
attached
U
وابسته
federate
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
dependent
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
adjective
U
وابسته
related
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
germane
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
commissarial
U
وابسته به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com