Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aesthetic
U
وابسته به زیبایی
aesthetically
U
وابسته به زیبایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sheen
U
زیبایی
inelegance
U
نا زیبایی
concinnity
U
زیبایی
trimness
U
زیبایی
good looks
U
زیبایی
kalon
U
زیبایی
pulchritude
U
زیبایی
beauty
U
زیبایی
beauties
U
زیبایی
beauty salon
U
سالن زیبایی
aestheticism
U
زیبایی گرایی
elegance
U
زیبایی وقار
beauty spot
U
خال زیبایی
esthetician
U
زیبایی شناس
beauty spots
U
خال زیبایی
glee
U
زیبایی کامیابی
aesthetics
U
زیبایی شناسی
aesthetic
U
زیبایی شناختی
grace
U
زیبایی خوبی
aesthetically
U
زیبایی شناختی
gracing
U
زیبایی خوبی
graces
U
زیبایی خوبی
graced
U
زیبایی خوبی
aesthetician
U
زیبایی شناس
aesthetes
U
زیبایی گرا
constructivism
U
ضد زیبایی شناسی
esthetics
U
زیبایی شناسی
aesthete
U
زیبایی گرا
there is no style about her
U
سرووضعش زیبایی
salon
U
سالن زیبایی
picturesqueness
U
زیبایی روشنی
esthete
U
زیبایی گرا
prettiness
U
زیبایی عاریتی
salons
U
سالن زیبایی
esthetic
U
زیبایی شناختی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psyche
U
شاهزاده زیبایی که " کوپید"
saloon
U
سالن زیبایی رستوران
illness faded her beauty
U
ناخوشی زیبایی اوراکاست
body building
U
ورزش زیبایی اندام
body-building
U
ورزش زیبایی اندام
saloons
U
سالن زیبایی رستوران
venus
U
الهه عشق و زیبایی
a beauty and an elegance beyond
[ without]
compare
U
زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
unprompted
U
دارای زیبایی طبیعی
seeming
U
فاهر نما زیبایی
she was a model of besuty
U
نمونه زیبایی بود
aesthetics
U
زیبایی گرایی مبحث
aphrodite
U
الههء عشق و زیبایی
plastic surgery
U
جراحی ترمیمی و زیبایی
queen of love
U
زهره نام الهه زیبایی
maenad
U
حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
aestheticism
U
زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
adonic
U
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
menad
U
حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
The jewels were laid out beautifully.
U
جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
ripe beauty
U
زیبایی زنی که رشد کرده است
passe
U
دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
Is there a beauty salon in the hotel?
U
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
adonis
U
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
pinup girl
U
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
Industrial Aesthetic
U
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
grace note
U
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
City Beautiful
U
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
wampum
U
صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pertaining
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
related
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
attendant
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
affiliates
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
tuitionary
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
attributable
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
akin
U
وابسته
federating
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
adjective
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
attendants
U
وابسته
comprador
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
attache
U
وابسته
of kin
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
congenerous
U
وابسته
federates
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
commissarial
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
thereof
U
وابسته به ان
riverrine
U
وابسته به
sexual organs
U
وابسته به
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
germane
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
relevant
U
وابسته
relative
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
attached
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
hanger on
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
israelitish
U
وابسته به
wedded
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
febile
U
وابسته به تب
dependants
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
dependant
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
monitorial
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
humans
U
وابسته بانسان
associated company
U
شرکت وابسته
human
U
وابسته بانسان
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
astronautical
U
وابسته به فضانوردان
prefectorial
U
وابسته به اداری
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
pythian
U
وابسته به "اپولو"
army attache
U
وابسته نظامی
army attache
U
وابسته زمینی
aerological
U
وابسته بهواشناسی
structurally
U
وابسته به ساختمان
emotive
U
وابسته به احساسات
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
structural
U
وابسته به بنا
structural
U
وابسته به ساختمان
prisons
U
وابسته به زندان
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
archimedean
U
وابسته به ارشمیدس
landed
U
وابسته بزمین
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
vital
U
وابسته به زندگی
auricular
U
وابسته بشنوایی
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
avian
U
وابسته به مرغان
vital
U
وابسته بزندگی
bacchanal
U
وابسته به باکوس
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com