English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
international U وابسته به روابط بین المللی
internationals U وابسته به روابط بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
international economic relations U روابط اقتصادی بین المللی
psychophysical U وابسته بعلم روابط میان تن وروان
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
cosmopolitan U وابسته به همه جهان بین المللی
labor relations U روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
civil military relations U روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international practice U عرف بین المللی روش جاری بین المللی
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
international loans U استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
relations U روابط
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
ideological relations U روابط ارمانی
paratactic U فاقد روابط
space relations U روابط فضایی
public relations U روابط عمومی
social relations U روابط اجتماعی
marital relations U روابط زناشویی
good relations U روابط حسنه
disengagement U متارکه روابط
industrial relations U روابط صنعتی
diplomatic relations U روابط سیاسی
diplomatic relations U روابط دیپلماتیک
sexual relations U روابط جنسی
communal relationship U روابط ناحیهای
rapporchment U تجدید روابط
economic relations U روابط اقتصادی
terming U روابط فصل
public affairs U روابط عمومی
term U روابط فصل
financial relations U روابط مالی
termed U روابط فصل
interruption of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
means end relations U روابط وسیله- هدف
community relations U قسمت روابط عمومی
severance of diaplomatic relations U قطع روابط سیاسی
break of relations U قطع روابط کردن
good neigbourly relations U روابط حسن همجواری
rupture of diplomatic relations U قطع روابط دیپلماتیک
rupture of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
come to a rupture U قطع روابط کردن
ideological relations U روابط ایده ئولوژیک
come to rupture U قطع روابط کردن
phalanstery U روابط تعاونی اجتماعی
rapprochement U ایجاد روابط حسنه
breach of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
industrial relations U روابط کارگر وکارفرما
interstate relations U روابط بین الدول
flesh and blood <idiom> U روابط نزیک داشتن
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
electro magnetism U علم روابط فیزیکی میان
amity U روابط حسنه حسن تفاهم
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
psychophysics U مبحث روابط روان وماده
to break off diplomatic relations U روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
minnesota spacial relations test U ازمون روابط فضایی مینه سوتا
dynamic relation U روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
The sever ones connections ( relation ) with someone . U روابط خود را با کسی قطع کردن
to off negotiations U اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
ententes cordiales U روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes U روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
entente U روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
input output analysis U تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
international line U خط بین المللی
internationals U بین المللی
international U بین المللی
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
world wars U جنگ بین المللی
international liquidity U نقدینگی بین المللی
cosmopolitanism U بین المللی بودن
standard time U وقت بین المللی
system international U سیستم بین المللی
international etiquette U نزاکت بین المللی
international meeting U مجمع بین المللی
international migration U مهاجرت بین المللی
international acts U مستندات بین المللی
world war U جنگ بین المللی
international practice U رویه بین المللی
high seas U ابهای بین المللی
international dualism U دوگانگی بین المللی
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
lingua francas U زبان بین المللی
Esperanto U زبان بین المللی
international custom U عرف بین المللی
international court U دادگاه بین المللی
international comity U نزاکت بین المللی
international call U مکالمه بین المللی
international acts U اسناد بین المللی
international equilibrium U تعادل بین المللی
internationalize U بین المللی کردن
internationalization U بین المللی کردن
international reserves U ذخائر بین المللی
international reserves U اندوختههای بین المللی
international telephone circuit U خط تلفنی بین المللی
international trade U تجارت بین المللی
international treaties U عهود بین المللی
internationals U بازیگر بین المللی
international union U اتحادیههای بین المللی
lingua franca U زبان بین المللی
international union U اتحادیه بین المللی
internationality U بین المللی بودن
international U بازیگر بین المللی
internationalism U احساسات بین المللی
[as] compared to international standards U در معیارهای بین المللی
by international standards U در معیارهای بین المللی
internationally U از لحاظ بین المللی
international demonstration effect U اثر نمایشی بین المللی
international division of labor U تقسیم کار بین المللی
international match U مسابقه بین المللی [ورزش]
devis cup U جام بین المللی دویس
international road transport U ترابری بین المللی جاده ای
international balance of payments U تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payments U تراز پرداختهای بین المللی
international date line U خط بین المللی تغییر تاریخ
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
law of international institutions U حقوق سازمانهای بین المللی
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
iec U کمیسیون بین المللی الکترونیک
post union U اتحاد پستی بین المللی
accords U پیمان غیررسمی بین المللی
accorded U پیمان غیررسمی بین المللی
accord U پیمان غیررسمی بین المللی
Test matches U مسابقه بین المللی کریکت
Test match U مسابقه بین المللی کریکت
public law U حقوق بین المللی عمومی
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
rugby test match U مسابقه بین المللی رگبی
balance of international payment U موازنه پرداختهای بین المللی
international system of units U دستگاه بین المللی احاد
international switching center U مرکز سوئیچینگ بین المللی
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
international gold standard U پایه طلای بین المللی
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
International System of Units U دستگاه بین المللی یکاها
international master U استاد بین المللی شطرنج
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
international standard atmosphere U اتمسفر استاندارد بین المللی
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
systeme international d'units U دستگاه بین المللی واحدها
international standards organization U سازمان استانداردهای بین المللی
commodore international, ltd. U شرکت بین المللی کمودور
International Space Station [ISS] U ایستگاه فضایی بین المللی
international refugee organization U سازمان بین المللی اوارگان
international practice U طریقه معمول به بین المللی
international exchange U مرکز تلفن بین المللی
curtis cup U جام بین المللی گلف
geopolitic U علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
berne list U کتاب معرفهای بین المللی مرس
permanent court of international arbitra U دیوان دایمی داوری بین المللی
international call U سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international atomic energy agency U اژانس بین المللی انرژی اتمی
wimbledon U جام بین المللی تنیس ویمبلدون
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
ordinary foul U خطای بازی بین المللی واترپولو
ifip U فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
berne list U کتاب علایم شناسایی بین المللی
international federation U فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international council U شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
CIAM U همایش بین المللی معماری مدرن
Corporate Modernism U سبک معماری بین المللی مدرن
world conference of computer in educatio U کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
Bank for International Settlements [BIS] U بانک تسویه پرداخت بین المللی
leiter international performance test U ازمون عملی بین المللی لایتر
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
olympic review U نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
iso U Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
roentgen U واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
convention merchandies per route U قرارداد بین المللی جهت حمل کالا
ccitt U کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
ifips U اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
coulomb U سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
SI U Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری
The SI unit of force is the newton. U یکای سیستم بین المللی نیرو نیوتن است.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com