Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lesbian
U
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbians
U
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lesbianism
U
دفع شهوت زنی با زن دیگر
libidinal
U
وابسته به شهوت جنسی
libidinous
U
وابسته به شهوت جنسی
pornographic
U
وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
voluptuous
U
شهوت پرست شهوت انگیز
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
appetite
U
شهوت
ruts
U
شهوت
eros
U
شهوت
appetites
U
شهوت
rut
U
شهوت
lust
U
شهوت
concupiscence
U
شهوت
conoupiscence
U
شهوت
carnality
U
شهوت
passion
U
شهوت
desire
U
شهوت
desires
U
شهوت
desiring
U
شهوت
alloeroticism
U
شهوت دگرگرا
salacious
U
شهوت پرست
anal eroticism
U
شهوت مقعدی
alloerotism
U
شهوت دگرگرا
anality
U
شهوت مقعدی
anaphrodisia
U
کاهش شهوت
lecherous
U
شهوت پرست
tasty
<adj.>
U
شهوت انگیز
eroticism
U
شهوت گرایی
juicy
<adj.>
U
شهوت انگیز
red-hot
<adj.>
U
شهوت انگیز
anal erotism
U
شهوت مقعدی
lewdness
U
شهوت پرستی
urolagnia
U
شهوت ادراری
sexiness
U
شهوت انگیزی
flesh
U
جسم شهوت
voluptuate
U
شهوت انگیزکردن
liking
U
شهوت ومیل
organ eroticism
U
شهوت اندامی
anaphrodisiac
U
کاهنده شهوت
orality
U
شهوت دهانی
oral eroticism
U
شهوت دهانی
lustfully
U
از روی شهوت
urethral erotism
U
شهوت میزراهی
voluptuousness
U
شهوت رانی
lascivious
U
شهوت انگیز
erotism
U
شهوت گرایی
genital eroticism
U
شهوت تناسلی
graphomania
U
شهوت نوشتن
salaciousness
U
شهوت رانی
salacity
U
شهوت رانی
satyriasis
U
شهوت پرستی
sensuality
U
شهوت پرستی
obscene
U
شهوت انگیز
to gratify ones passions
U
شهوت رانی کردن
to provoke passion
U
شهوت انگیز بودن
burn
U
دراتش شهوت سوختن
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
burns
U
دراتش شهوت سوختن
salaciously
U
از روی شهوت رانی
pornography
U
نوشته شهوت انگیز
libidos
U
شهوت جنسی هوس
voyeurism
U
اطفاء شهوت با نگاه
impassion
U
برسر شهوت اوردن
luscious
U
دلپذیر شهوت انگیز
rut
U
مست شهوت شدن
lustier
U
قوی شهوت انگیز
lustiest
U
قوی شهوت انگیز
lusty
U
قوی شهوت انگیز
passionately
U
بطور شهوت امیز
libido
U
شهوت جنسی هوس
Lust for power and riches.
U
شهوت قدرت وثروت
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
lasciviously
U
از روی شهوت پرستی
libidinously
U
از روی شهوت رانی
voluptuously
U
بطور شهوت انگیز
voluptuously
U
از روی شهوت پرستی
ruts
U
مست شهوت شدن
voyeurs
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
venery
U
شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
bawdry
U
شهوت پرستی
[غیر مصطلح]
voyeur
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
She is blinded by passion .
U
شهوت او را کور کرده است
lust
U
حرص واز شهوت داشتن
satyriasis
U
نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
to g. with passion
U
دراتش شهوت یاعشق سوختن
lewd
U
ناشی از هرزگی شهوت پرست
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
sexy
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexiest
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
She is passionately fond of tennis .
U
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
he has a rage for money
U
برای گرد کردن پول شهوت
sexier
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
peeper
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
peeping Tom
U
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
to pander any one's lust
U
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
poeeping tom
U
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
secus
U
از دیگر سو
no more
U
دیگر نه
thence
U
دیگر
of one another
<adv.>
U
از هم دیگر
alternative
U
دیگر
one an other
U
یک دیگر
anymore
U
دیگر
furthered
U
دیگر
furthering
U
دیگر
furthers
U
دیگر
again
U
دیگر
another
U
دیگر
further
U
دیگر
alternative
U
شق دیگر
next
U
دیگر
he is no more
U
او دیگر
alternatives
U
دیگر
alternatives
U
شق دیگر
else
U
دیگر
others
U
دیگر
of each other
<adv.>
U
از هم دیگر
from one another
<adv.>
U
از هم دیگر
from each other
<adv.>
U
از هم دیگر
other
U
دیگر
variant
U
نوع دیگر
et al
U
و در جای دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
again
U
از طرف دیگر
about-face
U
جهت دیگر
about-face
U
سوی دیگر
about face
U
جهت دیگر
about face
U
سوی دیگر
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
in other words
<idiom>
U
به کلام دیگر
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
tother
U
بعدی دیگر
about-faces
U
سوی دیگر
no more
U
دیگر ن
[فعل]
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
In our other words.
U
بعبارت دیگر
about-faces
U
جهت دیگر
withil
U
ازطرف دیگر
the other two
U
دوتای دیگر
otherguise
U
جور دیگر
otherguess
U
بروش دیگر
otherguess
U
جور دیگر
otherguess
U
نوع دیگر
othergates
U
طور دیگر
othergates
U
جور دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com