Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
marine
U
وابسته به دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seafaring
U
دریانوردی
navigation
U
دریانوردی
seaworthy
U
قابل دریانوردی
yachtsmen
U
علاقمندبه دریانوردی
yachtsman
U
علاقمندبه دریانوردی
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
traffics
U
انتقال دریانوردی
trafficking
U
انتقال دریانوردی
cruising speed
U
سرعت دریانوردی
traffic
U
انتقال دریانوردی
nautical chart
U
نقشه دریانوردی
trafficked
U
انتقال دریانوردی
seamanship
U
مهارت در دریانوردی
deck log
U
دفتر وقایع دریانوردی
shell back
U
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
unseaworthy
U
غیر قابل دریانوردی
nautical
U
مربوط به دریانوردی ملوانی
side lights
U
چراغ دریانوردی طرفین ناو
fourth degree of readiness
U
محل دریانوردی station cruising: syn
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials
U
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjective
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
pertinent
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
diphtheric
U
وابسته به
elfin
U
وابسته به جن
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
monitorial
U
وابسته به
subordinates
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
attached
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
sexual organs
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
related
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
affiliate
U
وابسته
relative
U
وابسته
wedded
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
belonging
U
وابسته ها
comprador
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
attributable
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
attendants
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
germane
U
وابسته
of kin
U
وابسته
tuitionary
U
وابسته به
thereof
U
وابسته به ان
hanger on
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
relevant
U
وابسته
federating
U
وابسته
contingents
U
وابسته
contingent
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
pyretic
U
وابسته به تب
pyrexial
U
وابسته به تب
pyrexic
U
وابسته به تب
febile
U
وابسته به تب
syncop
U
وابسته به غش
correspondent
U
وابسته
attache
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
federates
U
وابسته
federated
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
akin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
federate
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
riverrine
U
وابسته به
landed
U
وابسته بزمین
inflexional
U
وابسته به صرف
aortic
U
وابسته بشاهرگ
pharisaic
U
وابسته به فریسی
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
indonesian
U
وابسته به اندونزی
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
hygroscopic
U
وابسته به نم نما
generic
U
وابسته به تیره
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
inferential
U
وابسته به استنتاج
aortal
U
وابسته بشاهرگ
pocky
U
وابسته به ابله
plumbous
U
وابسته به سرب
emotive
U
وابسته به احساسات
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
aerological
U
وابسته بهواشناسی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
affiliated company
U
شرکت وابسته
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
clitoric
U
وابسته به چوچوله
air attache
U
وابسته هوایی
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
altitudinal
U
وابسته به اوج
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
haemic
U
وابسته بخون
adipic
U
وابسته به چربی
gular
U
وابسته به مری
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
photic
U
وابسته به تولیدنور
infusorial
U
وابسته به نمرویان
degenerative
U
وابسته به انحطاط
pleural
U
وابسته به شامه شش
antichristian
U
وابسته به دجال
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
platinic
U
وابسته به پلاتین
acoustical
U
وابسته به شنوایی
anginal
U
وابسته به گلودرد
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
human
U
وابسته بانسان
pyrrhic
U
وابسته به " پیروس "
pythian
U
وابسته به "اپولو"
hydrological
U
وابسته به خواص اب
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
scientific
U
وابسته بعلم
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
vital
U
وابسته به زندگی
horatian
U
وابسته به هوراس
pubertal
U
وابسته به بلوغ
malarial
U
وابسته به مالاریا
ethnicity
U
وابسته به نژادشناسی
ethnic
U
وابسته به نژادشناسی
psychologic
U
وابسته به روانشناسی
seminal
U
وابسته به منی
puberal
U
وابسته به بلوغ
structurally
U
وابسته به ساختمان
municipal
U
وابسته بشهرداری
vital
U
وابسته بزندگی
hydrologic
U
وابسته به اب شناسی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
solar
U
وابسته بخورشید
photographic
U
وابسته به عکاسی
rhinal
U
وابسته به بینی
surgical
U
وابسته به جراحی
oracular
U
وابسته به وحی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
jugulars
U
وابسته بوریدوداجی
jugular
U
وابسته بوریدوداجی
rectorial
U
وابسته به rector
rectal
U
وابسته به مقعد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com