English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
iamatology U درمان شناسی
therapeusis U درمان شناسی
aceology U درمان شناسی
therapeutics U درمان شناسی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
therapeutist U متخصص درمان شناسی
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hydrologic U وابسته به اب شناسی
sociologic U وابسته به انسگان شناسی
lithologic U وابسته به سنگ شناسی
pathologic U وابسته به اسیب شناسی
volcanologic U وابسته به اتشفشان شناسی
petrologic U وابسته به سنگ شناسی
phenomenological U وابسته به پدیده شناسی
odontological U وابسته بدندان شناسی
herpetological U وابسته بخزنده شناسی
histological U وابسته به بافت شناسی
numismatic U وابسته به سکه شناسی
sociological U وابسته به جامعه شناسی
geological U وابسته به زمین شناسی
archaeological U وابسته به باستان شناسی
orological U وابسته بکوه شناسی
archeological U وابسته به باستان شناسی
orographic U وابسته به کوه شناسی
ornithologic U وابسته به پرنده شناسی
teleologic U وابسته به پایان شناسی
linguistic U وابسته به زبان شناسی
paleontological U وابسته به دیرین شناسی
toxicol gical U وابسته به زهر شناسی
toxicologic U وابسته به زهر شناسی
ontological U وابسته به هستی شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
ontogenetic U وابسته به رشد شناسی
oncologic U وابسته به غده شناسی
linguistically U وابسته به زبان شناسی
osteologic U وابسته به استخوان شناسی
botanical U وابسته به گیاه شناسی
ornithological U وابسته به پرنده شناسی
kinematical U وابسته به جنبش شناسی
immunologic U وابسته به ایمنی شناسی
craniological U وابسته به جمجمه شناسی
histologic U وابسته به بافت شناسی
hypnological U وابسته به خواب شناسی
ichthyological U وابسته به ماهی شناسی
conchological U وابسته بصدف شناسی
zoological U وابسته به جانور شناسی حیوان
phytopathologic U وابسته به اسیب شناسی گیاهان
sociologic U وابسته بجامعه شناسی انسگانی
bionic U وابسته به زیست سازه شناسی
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
physiognomonic U تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
astrologic U وابسته به نجوم بینی یا طالع شناسی
biologic U وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
hymnologic U وابسته به سرود شناسی یاسرود سازی
zoographic U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
philogical U وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
zoographical U وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
phonological U وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
ophthalmological U وابسته به چشم شناسی یاناخوشیهای چشم
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
remedies U درمان
immedicable U بی درمان
remedied U درمان
medicament U درمان
remedy U درمان
medicaments U درمان
remediless U بی درمان
cure U درمان
cured U درمان
therapy U درمان
cures U درمان
remedying U درمان
clients U درمان جو
client U درمان جو
natural philosophy U درمان
irremediable U بی درمان
medicative U درمان کن
water cure U اب درمان
treatment U درمان
treatments U درمان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
remedied U درمان کردن
pithiatism U درمان تلقینی
remedied U درمان میزان
psychotherapy U درمان روانی
remedies U درمان میزان
treats U درمان شدن
treated U درمان شدن
treated U درمان کردن
treat U درمان شدن
treat U درمان کردن
remedy U درمان میزان
cure all U درمان هر درد
kinesalgia U جنبش درمان
remediless U درمان ناپذیر
chemotherapy U درمان دارویی
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
adjunctive therapy U درمان جنبی
incurable U بی درمان بیچاره
incurable U درمان ناپذیر
inpatient U تحت درمان
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
an active remedy U درمان کاری
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
aversion therapy U درمان اجتنابی
active therapy U درمان فعال
treats U درمان کردن
cure U درمان بخشیدن
remediable U درمان پذیر
hydropathist U اب درمان دان
multiple therapy U درمان تعاونی
relationship therapy U درمان ارتباطی
cures U درمان بخشیدن
cured U درمان بخشیدن
cooperative therapy U درمان تعاونی
conjoint therapy U درمان زوجی
placebo therapy U درمان با دارونما
interpretive therapy U درمان تفسیری
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
remedies U درمان کردن
corrective therapy U درمان اصلاحی
operable U قابل درمان
existential therapy U درمان وجودی
supportive therapy U درمان حمایتی
treatable U قابل درمان
electrotherapeutics U درمان برقی
analytic therapy U درمان تحلیلی
direct therapy U درمان رهنمودی
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
faith cure U درمان اعتقادی
social therapy U درمان اجتماعی
faith healing U درمان اعتقادی
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
curative U درمان بخش
physiotherapy U درمان فیزیکی
marriage therapy U درمان زناشویی
depth therapy U درمان عمقی
therapeutist U درمان شناس
healable U درمان پذیر
remedy U درمان کردن
remedying U درمان کردن
remedying U درمان میزان
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
shock therapy U درمان با ضربه برقی
ect U درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
mud bath U گل مالی تن برای درمان
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
homeopaths U جور درمان خواه
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com