Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subversion
U
وابسته به خرابکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sabotaging
U
خرابکاری
sabotage
U
خرابکاری
subversion
U
خرابکاری
obstructionism
U
خرابکاری
sabotaged
U
خرابکاری
sabotages
U
خرابکاری
counter sabotage
U
ضد خرابکاری
counter subversion
U
ضد خرابکاری
sabotages
U
خرابکاری عمدی
sabotaged
U
خرابکاری عمدی
sabotaged
U
خرابکاری کردن
sabotages
U
خرابکاری کردن
sabotaging
U
خرابکاری کردن
sabotaging
U
خرابکاری عمدی
sabotage
U
خرابکاری عمدی
subvert
U
خرابکاری کردن
subverted
U
خرابکاری کردن
subverting
U
خرابکاری کردن
subverts
U
خرابکاری کردن
sabotage
U
خرابکاری کردن
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
sapper
U
سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sappers
U
سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federates
U
وابسته
contingents
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
cantabrigian
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
thereof
U
وابسته به ان
cephalic
U
وابسته به سر
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
attache
U
وابسته
akin
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
adjectives
U
وابسته
adjective
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
tuitionary
U
وابسته به
attendants
U
وابسته
aquatic
U
وابسته به اب
dependant
U
وابسته
comprador
U
وابسته
dependent
U
وابسته
dependants
U
وابسته
congenerous
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
federating
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
commissarial
U
وابسته به
affiliates
U
وابسته
attendant
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
pertinent
U
وابسته
related
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
of kin
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
correspondents
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
wedded
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
relevant
U
وابسته
relative
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
pertaining
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
pyrexial
U
وابسته به تب
interdependent
U
وابسته
attached
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
pyretic
U
وابسته به تب
israelitish
U
وابسته به
riverrine
U
وابسته به
subordinate
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
germane
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
contingent
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
subordinating
U
وابسته
vital
U
وابسته به زندگی
piscatorial
U
وابسته به ماهیگیری
air attache
U
وابسته هوایی
altitudinal
U
وابسته به اوج
pygmean
U
وابسته به پیگمی ها
affiliated company
U
شرکت وابسته
adipic
U
وابسته به چربی
investigatory
U
وابسته به رسیدگی
piscatorial
U
وابسته به صیدماهی
piscatory
U
وابسته به ماهیگیری
vital
U
وابسته بزندگی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
aerological
U
وابسته بهواشناسی
acoustical
U
وابسته به شنوایی
aesculapian
U
وابسته به دارگونه طب
pythian
U
وابسته به "اپولو"
piscatory
U
وابسته به صیدماهی
pygmaean
U
وابسته به پیگمی ها
corneal
U
وابسته به قرنیه
oracular
U
وابسته به وحی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
photic
U
وابسته به نوروروشنایی
jugulars
U
وابسته بوریدوداجی
antichristian
U
وابسته به دجال
aortal
U
وابسته بشاهرگ
jugular
U
وابسته بوریدوداجی
rhinal
U
وابسته به بینی
cosmic
U
وابسته بگیتی
aesthetically
U
وابسته به زیبایی
aortic
U
وابسته بشاهرگ
pharyngal
U
وابسته به گلوگاه
surgical
U
وابسته به جراحی
rectorial
U
وابسته به rector
ranine
U
وابسته به وزغ
psychiatric
U
وابسته به روانپزشکی
homicidal
U
وابسته به ادمکشی
analphabetic
U
وابسته به بیسوادی
photic
U
وابسته به تولیدنور
anginal
U
وابسته به گلودرد
radio carpal
U
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
U
وابسته به زندبالاوزندپائین
pharmacologic
U
وابسته بداروشناسی
solar
U
وابسته بخورشید
photographic
U
وابسته به عکاسی
rectal
U
وابسته به مقعد
aesthetic
U
وابسته به زیبایی
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
structurally
U
وابسته به ساختمان
potamic
U
وابسته به رودها
naval
U
وابسته به کشتی
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
structural
U
وابسته به بنا
maritime
U
وابسته بدریانوردی
marine
U
وابسته به دریانوردی
marines
U
وابسته به دریانوردی
connubial
U
وابسته به زناشویی
structural
U
وابسته به ساختمان
predial or prae
U
وابسته به زمین
preemptive
U
وابسته به حق شفعه
preemptive
U
وابسته به پیشدستی
missions
U
وابسته به ماموریت
nasal
U
وابسته به منخرین
nasal
U
وابسته به بینی
prefectoral
U
وابسته به اداری
prefectorial
U
وابسته به اداری
press attache
U
وابسته مطبوعاتی
presbyterial
U
وابسته به کشیش ها
focal
U
وابسته بکانون
planetary
U
وابسته به سیاره
social
U
وابسته بجامعه
structurally
U
وابسته به بنا
mission
U
وابسته به ماموریت
humans
U
وابسته بانسان
materialistic
U
وابسته به مادیات
horatian
U
وابسته به هوراس
puberal
U
وابسته به بلوغ
pleural
U
وابسته به شامه شش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com