English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fagaceous U وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quercine U وابسته به درخت بلوط
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
cetaceous U وابسته به خانواده بال
salicaceous U وابسته به خانواده بید
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
westerlies U غرب وزان
cetacean U وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
chestnut بلوط
glans U بلوط
chestnuts U بلوط
oak بلوط
chestnut U شاه بلوط
acorn oil U روغن بلوط
oak tree U درخت بلوط
echinus U بلوط دریایی
durmast U بلوط جنگلی
chestnuts U شاه بلوط
quercine U جنس بلوط
red oak U بلوط دم دار
quercitron U بلوط سیاه
glandiferous U بلوط دار
oak wood U چوب بلوط
oakling U نهال بلوط
white oak U بلوط سفید
live oak U بلوط ویرجینیا
ilex U بلوط سبز
oak U چوب بلوط
marron U شاه بلوط اروپایی
conker U شاه بلوط بازی
conkers U شاه بلوط بازی
conker U شاه بلوط هندی
conkers U شاه بلوط هندی
polenta U خریره جو و شاه بلوط
horse chestnut U شاه بلوط هندی
horse chestnuts U شاه بلوط بری
horse chestnut U شاه بلوط بری
horse chestnuts U شاه بلوط هندی
acorn U میوهء تیرهء درختان بلوط
tan bark U جفت :پوست درخت بلوط
acorns U میوهء تیرهء درختان بلوط
buckeye U گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
oaken U ساخته شده از چوب بلوط بلوطی
willow oak U بلوط برگ خنجری مشرق امریکا
chaparral U بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
Spanish chestnut U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
castanea sativa U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
sweet chestnut U شاه بلوط شیرین [گیاه شناسی]
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
tusser or sur orsore U یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
maroon U شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
clan U خانواده
clans U خانواده
ilk U خانواده
family U خانواده
gens U خانواده
household U خانواده
households U خانواده
families U خانواده
wife U خانواده
menage U خانواده
broken home U خانواده گسیخته
horseflesh U خانواده اسب
broken homes U خانواده گسیخته
mustelidea U خانواده سمور
type font U خانواده حروف
zinnia U خانواده گل اهاری
font family U خانواده فونت
crustacean U خانواده خرچنگ
motorola 000 family U خانواده موتورولا
royalty U از خانواده سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
home visit U بازدید خانواده
gas family U خانواده گاز
matronymic family U خانواده مادرنامی
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
member of a family U عضو خانواده
citrus U خانواده مرکبات
crustaceans U خانواده خرچنگ
turnix U خانواده بلدرچین
circuit family U خانواده مداری
crustaceous U خانواده خرچنگ
actinide series U خانواده اکتینیدها
culex U خانواده پشه
accipitres U خانواده لاشخوران
culicidae U خانواده پشه
family planning U تنظیم خانواده
penates U خدایان خانواده
patronymic family U خانواده پدرنامی
goodman U بزرگ خانواده
ecomania U بیزاری از خانواده
crustacea U خانواده خرچنگ
apiaceae U خانواده چتریان
clannishness U خانواده پرستی
clansman U عضو خانواده
computer family U خانواده کامپیوتر
conjugal family U خانواده زن و شوهری
batrachia U خانواده غوکان
arachnida U خانواده کارتنه
consanguine family U خانواده هم خون
cruciferae U خانواده چلیپاییان
patriarch U رئیس خانواده
paterfamilias U سالار خانواده
nuclear family U خانواده هستهای
nuclear families U خانواده هستهای
to maintain one's family U خانواده خود را
family expenditure U هزینه خانواده
family law U حقوق خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
family structure U ساخت خانواده
family therapy U خانواده درمانی
family budget U بودجه خانواده
patriarchs U رئیس خانواده
paterfamilias U بزرگ خانواده
sheik U رئیس خانواده
patriarchate U ریاست خانواده
familial U مربوط به خانواده
extended family U خانواده گسترده
subfamily U خانواده فرعی
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
the girls U دخترهای یک خانواده
strips U موسس خانواده
turnicidae U خانواده بلدرچین
nations U خانواده طایفه
matriarch U رئیسه خانواده
nation U خانواده طایفه
matriarchs U رئیسه خانواده
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
sheiks U رئیس خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
sheikh U رئیس خانواده
family doctor U پزشک خانواده
family doctors U پزشک خانواده
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
family man U مرد خانواده - دوست
family men U مرد خانواده - دوست
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
acarina U خانواده کرم جرب
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
acalephe U خانواده گزنه دریایی
viverrine U خانواده گربه زباد
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
mangroves U خانواده شاه پسند
mangrove U خانواده شاه پسند
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
family size U تعداد افراد خانواده
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
family planning U برنامه ریزی خانواده
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com