English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insular U وابسته به جزیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
liliputian U وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
paphian U وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
peloponnesian U وابسته به شبه جزیره جنوبی یونان
peninsular U وابسته به شبه جزیره
rhodian U وابسته به جزیره rhodes اهل جزیره رودز
samoan U وابسته به یا اهل جزیره ساموا واقع در پلینزی
Other Matches
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
island جزیره
isle U جزیره
isles U جزیره
islands U جزیره
isles U جزیره کوچک
islanders U جزیره نشین
islands U جزیره ساختن
Madagascar U جزیره مالاگازی
islander U جزیره نشین
reefs U جزیره نما
islet U جزیره کوچک
Malta U جزیره مالت
reef U جزیره نما
isle U جزیره کوچک
islaner U جزیره نشین
islaner U اهل جزیره
Haiti U جزیره هاییتی
cay U جزیره کوچک
chersonese U شبه جزیره
coral island U جزیره مرجانی
island of reil U جزیره ریل
insularity U جزیره بودن
crete U جزیره کرت
Cyprus U جزیره قبرس
islets U جزیره کوچک
peninsulas U شبه جزیره
peninsula U شبه جزیره
newfoundland U جزیره نیوفاوندلند
island U جزیره ساختن
sand bank U جزیره نما
insulates U بصورت جزیره دراوردن
cuban U اهل جزیره کوبا
jutland U شبه جزیره دانمارک
insulating U بصورت جزیره دراوردن
crimean U اهل جزیره کریمه
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
insulate U بصورت جزیره دراوردن
rialto U جزیره ریالتو در ونیز
isle U جزیره نشین کردن
greenlander U اهل جزیره گرینلند
isles U جزیره نشین کردن
atolls U جزیره مرجانی حلقوی
atoll U جزیره مرجانی حلقوی
haitian U اهل جزیره هاییتی
sicilian U اهل جزیره سیسیل
islands U جزیره دار کردن
island U جزیره دار کردن
pawn island U جزیره پیادهای شطرنج
manxman U اهل جزیره انسان
icelander U اهل جزیره ایسلند
peninsularity U حالت شبه جزیره
malay peninsula U شبه جزیره مالاکا
shoaly U پر از جزیره نمایاتپههای دریایی
peninsulate U شبه جزیره کردن
cretan U اهل جزیره کرت
manhattan U جزیره مان هاتان
minorca U جزیره مینورکا در مدیترانه
iberian U اهل شبه جزیره ایبری
key کی [جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
Iceland U جزیره ایسلند زبان ایسلندی
tahitian U اهل جزیره تاهیتی در جزایرپلینزی
shelf U تپه دریایی جزیره نما
orkney lslands U جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
floating island U جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
crannog U جزیره کوچک میان دریاچه
enisle U بصورت جزیره دراوردن جداکردن
terra firma U قطعه اصلی خطه بدون جزیره
maf U بیزاری مردم جزیره سیسیل ازقانون
rumpy U یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
the peninsula U شبه جزیره اسپانی و پرتغال ایبری
corsican U اهل جزیره کورس دردریای مدیترانه
Aztec architecture U معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
minoan U مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
the peninsular war U جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
daedalus U نام معماری که ساختمان پرپیچ و خم جزیره کرت را ساخت
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attendants U وابسته
adjective U وابسته
attendant U وابسته
of kin U وابسته
dependent U وابسته
adjectives U وابسته
attached U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
pyretic U وابسته به تب
riverrine U وابسته به
tuitionary U وابسته به
germane U وابسته
belonging U وابسته ها
interdependent U وابسته
sexual organs U وابسته به
congenerous U وابسته
syncop U وابسته به غش
carpal U وابسته به مچ
cantabrigian U وابسته به
thereof U وابسته به ان
aquatic U وابسته به اب
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
pertianing U وابسته
attache U وابسته
federating U وابسته
akin U وابسته
comprador U وابسته
commissarial U وابسته به
thereof=of that U وابسته به ان
attributable U وابسته به
elfin U وابسته به جن
plantar U وابسته به کف پا
cephalic U وابسته به سر
pertaining U وابسته
appurtenant U وابسته
federate U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
pertinent U وابسته
diphtheric U وابسته به
elysian U وابسته به
wedded U وابسته
messianic U وابسته به
contingent U وابسته
levitical U وابسته به
dependant U وابسته
subordinating U وابسته
dependants U وابسته
contingents U وابسته
relative U وابسته
subordinate U وابسته
relevant U وابسته
febile U وابسته به تب
subordinated U وابسته
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
israelitish U وابسته به
subordinates U وابسته
hanger on U وابسته
monitorial U وابسته به
laryngeal U وابسته بنای
altitudinal U وابسته به اوج
hematic U وابسته به خون
air attache U وابسته هوایی
affiliated company U شرکت وابسته
jesuitic U وابسته به یسوعیون
aesculapian U وابسته به دارگونه طب
pancreatic U وابسته به لوزالمعده
irrigational U وابسته به ابیاری
isthmian U وابسته به باریکه
landed U وابسته بزمین
predial or prae U وابسته به زمین
isthmic U وابسته به باریکه
emotive U وابسته به احساسات
degenerative U وابسته به انحطاط
haemic U وابسته بخون
potamic U وابسته به رودها
acoustical U وابسته به شنوایی
adipic U وابسته به چربی
aerological U وابسته بهواشناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com