English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
predial or prae U وابسته به زمین
geological U وابسته به زمین شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
geothermic U وابسته به حرارت مرکزی زمین
geogonostical U وابسته به خارههای ویژه زمین
seismic U وابسته به زمین لرزه مرتعش
goechemical U وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
geothermal U وابسته به حرارت مرکزی زمین
geogonostic U وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
geodesical U وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
hydrothermal U وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
geodetic U وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
chthonian U درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
chthonic U درون زمین وابسته به خدایان وارواح عالم اسفل
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
geostrophic U وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
predials U بردگان وابسته به زمین بردگان زراعتی
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
appeal U جاذبه
attractions U جاذبه
gravitation U جاذبه
gravity U جاذبه
attraction U جاذبه
valence U جاذبه
appeals U جاذبه
law of gravity U جاذبه
appealed U جاذبه
gravitation U جاذبه ثقلی
gravitational constant U ثابت جاذبه
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
gravitational waves U امواج جاذبه
gravitation U جاذبه گرانشی
cohesion U جاذبه مولکولی
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
coulomb attraction U جاذبه کولنی
gravitational force U نیروی جاذبه
electric attraction U جاذبه الکتریکی
gravitation U قوه جاذبه
sex appeal U جاذبه جنسی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electron capture U جاذبه الکترونی
gravitation U کشش جاذبه
absorpthiveness U قوه جاذبه
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
attraction of current U جاذبه میدان
counter attraction U جاذبه متقابله
attractive field U میدان جاذبه
attration U جاذبه کشندگی
attractive force U نیروی جاذبه
attraction force U نیروی جاذبه
capillary attraction U جاذبه شعریه
sexiness U جاذبه جنسی
adhesion U جاذبه سطحی
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
interionic attraction U جاذبه بین یونی
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
acre U زمین
ground U : زمین
soil U زمین
domain U زمین
ground surface U کف زمین
globe U زمین
grazed U زمین
soils U زمین
soiling U زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
acres U زمین
tellus U زمین
ground line U خط زمین
norland U زمین
real estate U زمین
extra terrestrial U زمین
graze U زمین
globes U زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com