Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
santalaceous
U
وابسته به تیره یا خانواده صندل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
urticaceous
U
وابسته به خانواده گزنه
canine
U
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
apiaceous
U
وابسته به خانواده چتریان
salicaceous
U
وابسته به خانواده بید
cetaceous
U
وابسته به خانواده بال
napoleonic
U
وابسته به خانواده ناپلئون
crocodilian
U
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
gadoid
U
وابسته به خانواده ماهی روغن
leguminous
U
وابسته به خانواده پروانه اسایان
convolvulaceous
U
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
generic
U
وابسته به تیره
rutaceous
U
وابسته به تیره سداب
rosacean
U
وابسته به تیره گل سرخ
protesttant
U
وابسته به تیره پروتستان
solidungular
U
تک سم وابسته به تیره اسب
pina ceous
U
وابسته به تیره کاج
spinal
U
وابسته به تیره پشت
spinally
U
وابسته به تیره پشت
musteline
U
وابسته به تیره راسو
rhamnaceous
U
وابسته به تیره عنابها
pieridin
U
وابسته به تیره پروانگان
of the catholic persuasion
U
وابسته به تیره کاتولیک
malaceous
U
وابسته به تیره پشت
gentianaceous
U
وابسته به تیره کوشادیاجنتیانا
fagaceous
U
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
sciurine
U
وابسته به تیره سنجابها سنجابی
percoid
U
وابسته به تیره ماهی خاردار
polygonaceous
U
وابسته به تیره گندم سیاه
raptorail
U
وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
rhizopod
U
وابسته به تیره ریشه پایان
nyctaginiaceous
U
وابسته به تیره لاله عباسی
phocine
U
وابسته به اب بازان یا تیره خوک ابی
cetacean
U
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
feline
U
وابسته به تیره گربه گربه صفت
sandal wood
U
صندل
algum
U
صندل
sandal
U
درخت صندل
sandal
U
صندل پوشیدن
almug
U
چوب صندل
sanders
U
چوب صندل
sandals
U
صندل سرپایی
sandals
U
درخت صندل
sandals
U
صندل پوشیدن
sandal
U
صندل سرپایی
sandal wood
U
چوب صندل
santalin
U
جوهر صندل
santalic acid
U
جوهر صندل
saunders
U
چوب صندل
espadrille
U
کفش صندل
sandalwood
U
چوب محکم وسخت صندل سفید
sandalwoods
U
چوب محکم وسخت صندل سفید
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
murine
U
از تیره موش جانوری از تیره موش
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
family
U
خانواده
ilk
U
خانواده
clans
U
خانواده
households
U
خانواده
household
U
خانواده
menage
U
خانواده
wife
U
خانواده
gens
U
خانواده
clan
U
خانواده
families
U
خانواده
consanguine family
U
خانواده هم خون
matriarchs
U
رئیسه خانواده
matriarch
U
رئیسه خانواده
family therapy
U
خانواده درمانی
family structure
U
ساخت خانواده
sheiks
U
رئیس خانواده
sheikhs
U
رئیس خانواده
sheikh
U
رئیس خانواده
goodman
U
بزرگ خانواده
extended family
U
خانواده گسترده
bring home the bacon
<idiom>
U
نانآور خانواده
gas family
U
خانواده گاز
penates
U
خدایان خانواده
patronymic family
U
خانواده پدرنامی
family budget
U
بودجه خانواده
family expenditure
U
هزینه خانواده
strips
U
موسس خانواده
font family
U
خانواده فونت
family law
U
حقوق خانواده
patriarchate
U
ریاست خانواده
family of computers
U
خانواده کامپیوترها
patriarchs
U
رئیس خانواده
type font
U
خانواده حروف
paterfamilias
U
سالار خانواده
family planning
U
تنظیم خانواده
broken homes
U
خانواده گسیخته
broken home
U
خانواده گسیخته
accipitres
U
خانواده لاشخوران
actinide series
U
خانواده اکتینیدها
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
turnix
U
خانواده بلدرچین
turnicidae
U
خانواده بلدرچین
patriarch
U
رئیس خانواده
to maintain one's family
U
خانواده خود را
the girls
U
دخترهای یک خانواده
nuclear family
U
خانواده هستهای
nuclear families
U
خانواده هستهای
familial
U
مربوط به خانواده
subfamily
U
خانواده فرعی
sheik
U
رئیس خانواده
horseflesh
U
خانواده اسب
apiaceae
U
خانواده چتریان
crustaceans
U
خانواده خرچنگ
crustacean
U
خانواده خرچنگ
cruciferae
U
خانواده چلیپاییان
crustacea
U
خانواده خرچنگ
crustaceous
U
خانواده خرچنگ
culex
U
خانواده پشه
culicidae
U
خانواده پشه
royalty
U
از خانواده سلطنتی
royalties
U
از خانواده سلطنتی
conjugal family
U
خانواده زن و شوهری
arachnida
U
خانواده کارتنه
schizogenic family
U
خانواده اسکیزوفرنی زا
zinnia
U
خانواده گل اهاری
batrachia
U
خانواده غوکان
circuit family
U
خانواده مداری
citrus
U
خانواده مرکبات
clannishness
U
خانواده پرستی
clansman
U
عضو خانواده
computer family
U
خانواده کامپیوتر
ecomania
U
بیزاری از خانواده
mustelidea
U
خانواده سمور
family doctors
U
پزشک خانواده
matronymic family
U
خانواده مادرنامی
member of a family
U
عضو خانواده
lanthanide series
U
خانواده لانتانیدها
nations
U
خانواده طایفه
nation
U
خانواده طایفه
family doctor
U
پزشک خانواده
motorola 000 family
U
خانواده موتورولا
home visit
U
بازدید خانواده
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
viverrine
U
خانواده گربه زباد
family man
U
مرد خانواده - دوست
wear the pants in a family
<idiom>
U
رئیس خانواده بودن
saltbush
U
خانواده گیاهان قازایاغی
family men
U
مرد خانواده - دوست
lady beetle
U
سوسک خانواده Coccinellidae
lady bird
U
سوسک خانواده Coccinellidae
cycas
U
گیاه از خانواده سیکاس
lobelia
U
خانواده گیاهان لوبلیا
ganoidei
U
خانواده سگ ماهی مینافلسان
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
mangroves
U
خانواده شاه پسند
mangrove
U
خانواده شاه پسند
acalephe
U
خانواده گزنه دریایی
pyralidid
U
خانواده بزرگی ازپروانه ها
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
family size
U
تعداد افراد خانواده
family planning programs
U
برنامههای تنظیم خانواده
acarina
U
خانواده کرم جرب
patriarchs
U
رئیس خانواده یا طایفه
He left his family in Europe .
U
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
to return to the fold
[family]
U
به خانواده خود برگشتن
patriarch
U
رئیس خانواده یا طایفه
materfamilas
U
مادر خانواده کدبانو
feverweed
U
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
styloipodium
U
ته خامه گیاهان خانواده هویج
A curse has been laid on the family .
U
خانواده لعنت شده یی است
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
pteridophyte
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
to provide for one's family
U
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
cimex
U
سرخک خانواده ساس وسرخک
clannishly
U
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pteridophyta
U
گیاهان اوندی خانواده سرخس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com