English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
procreative U وابسته به ایجادکردن یا زادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
procreant U وابسته به ایجاد کردن یا زادن
generated U زادن
generates U زادن
generating U زادن
procreate U زادن
births U زادن
procreated U زادن
birth U زادن
procreating U زادن
procreates U زادن
generate U زادن
regenerated U باز زادن
regenerates U باز زادن
regenerating U باز زادن
regenerate U باز زادن
product U ایجادکردن
hatches U ایجادکردن
coneive U ایجادکردن
causes U ایجادکردن
hatched U ایجادکردن
cause U ایجادکردن
causing U ایجادکردن
hatch U ایجادکردن
products U ایجادکردن
salivated U بزاق ایجادکردن
funk U دود ایجادکردن
sod U چمن ایجادکردن
salivating U بزاق ایجادکردن
salivate U بزاق ایجادکردن
vine U تاکستان ایجادکردن
salivates U بزاق ایجادکردن
vines U تاکستان ایجادکردن
notch U شکاف ایجادکردن
notches U شکاف ایجادکردن
sods U چمن ایجادکردن
tout U صدای نکره ایجادکردن
touting U صدای نکره ایجادکردن
touts U صدای نکره ایجادکردن
touted U صدای نکره ایجادکردن
thudding U صدای خفه واهسته ایجادکردن
thuds U صدای خفه واهسته ایجادکردن
vesicular U حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
thudded U صدای خفه واهسته ایجادکردن
thud U صدای خفه واهسته ایجادکردن
rustle U صدای برگ خشک ایجادکردن
rustling U صدای برگ خشک ایجادکردن
rustles U صدای برگ خشک ایجادکردن
rustled U صدای برگ خشک ایجادکردن
set the pace <idiom> U برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
chimed U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimes U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chiming U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dependant U وابسته
federate U وابسته
cephalic U وابسته به سر
tuitionary U وابسته به
dependants U وابسته
carpal U وابسته به مچ
pertianing U وابسته
appurtenant U وابسته
cantabrigian U وابسته به
aquatic U وابسته به اب
diphtheric U وابسته به
federating U وابسته
monitorial U وابسته به
federates U وابسته
federated U وابسته
belonging U وابسته ها
pertinent U وابسته
of kin U وابسته
attendants U وابسته
attache U وابسته
commissarial U وابسته به
syncop U وابسته به غش
plantar U وابسته به کف پا
adjective U وابسته
adjectives U وابسته
congenerous U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
thereof U وابسته به ان
dependent U وابسته
affiliating U وابسته
affiliates U وابسته
affiliated U وابسته
affiliate U وابسته
related U وابسته
attendant U وابسته
akin U وابسته
comprador U وابسته
levitical U وابسته به
correspondents U وابسته
pyretic U وابسته به تب
pyrexial U وابسته به تب
contingent U وابسته
contingents U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
germane U وابسته
pertaining U وابسته
hanger on U وابسته
correspondent U وابسته
sexual organs U وابسته به
attached U وابسته
messianic U وابسته به
elfin U وابسته به جن
israelitish U وابسته به
febile U وابسته به تب
relative U وابسته
wedded U وابسته
relevant U وابسته
elysian U وابسته به
subordinated U وابسته
subordinating U وابسته
riverrine U وابسته به
subordinates U وابسته
attributable U وابسته به
interdependent U وابسته
subordinate U وابسته
analphabetic U وابسته به بیسوادی
promethean U وابسته به پرومیتوس
vital U وابسته بزندگی
photic U وابسته به نوروروشنایی
vital U وابسته به زندگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
scientific U وابسته بعلم
cosmic U وابسته بگیتی
photic U وابسته به تولیدنور
provencal U وابسته بشهر
aesthetically U وابسته به زیبایی
seminal U وابسته به منی
municipal U وابسته بشهرداری
psychologic U وابسته به روانشناسی
puberal U وابسته به بلوغ
pharyngal U وابسته به گلوگاه
ethnic U وابسته به نژادشناسی
ethnicity U وابسته به نژادشناسی
pubertal U وابسته به بلوغ
rhinal U وابسته به بینی
menstrual U وابسته به قاعده گی
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
homicidal U وابسته به ادمکشی
radio carpal U وابسته به زندبالاومچ
matrimonial U وابسته به عروسی
radio ulnar U وابسته به زندبالاوزندپائین
solar U وابسته بخورشید
pythian U وابسته به "اپولو"
photographic U وابسته به عکاسی
rectorial U وابسته به rector
ranine U وابسته به وزغ
aortic U وابسته بشاهرگ
surgical U وابسته به جراحی
psychiatric U وابسته به روانپزشکی
porcine U وابسته بخوک
jugular U وابسته بوریدوداجی
jugulars U وابسته بوریدوداجی
aortal U وابسته بشاهرگ
pygmaean U وابسته به پیگمی ها
oracular U وابسته به وحی
pygmean U وابسته به پیگمی ها
anginal U وابسته به گلودرد
antichristian U وابسته به دجال
rectal U وابسته به مقعد
maritime U وابسته بدریانوردی
nasal U وابسته به منخرین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com